سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   بهترینِ برادرانت، کسی است که تو را در پیروی از خدا یاری کند، از نافرمانی او بازدارد و به خشنود ساختن او فرمانت دهد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 

مسؤولان فرهنگی وارد عمل شوند
دهن کجی به ارزش ها؛ این بار توهین به یادگار امام (ره)
نماینده ی مجلس ششم و عضو حزب مشارکت، این بار برای دهن کجی به ارزش های انقلاب اسلامی، از یک بازیگر بر سابقه برای نقش یادگار امام (ره) استفاده می کند! بهروز افخمی، کارگردان فیلم « فرزند صبح » ایفای نقش کلیدی و تاریخ ساز مرحوم « سید احمد خمینی »، را به محمد رضا شریفی نیا سپرد!
شریفی نیا، دلال بازیگر در سینمای ایران است که در تمامی فیلم هایی که طی چند سال اخیر بازی کرده، در نقش های منفی و فاسد ظاهر شده است. این شبه هنرمند، غیر از مشکلات اخلاقی که به آن مشهور است، فعالیت و همکاری با گروهک های تروریستی و ضد انقلاب فرقان ومنافقین را نیز در سابقه ی خود دارد. حال جای سؤال دارد که چرا با وجود این تعداد بالای بازیگر توانمند و همچنین جوانان متعدد مستعدی که در آرزوی بازی در سینما هستند، افخمی، در فیلمی با موضوعی عظیم و حساس، هم نقش پدر و هم نقش فرزند راحل را به چنین بازیگری سپرده است؟
گفتنی است، افخمی برای نقش مادر بزرگوار حضرت امام (ره) نیز از بازیگری گیشه ای به نام هدیه تهرانی استفاده کرده است؛ بازیگری که متأسفانه او هم سابقه خوشی نداشته و در فیلم های بسیاری در نقش یک زن منحرف ظاهر شده.
* کارشناسان در این مورد نظر می دهند:
لجبازی با جامعه
یک منتقد متعهد سینمایی، با انتقاد از بازی شریفی نیا در نقش حاج احمد، آن را نوعی لجبازی و عناد با بخشی از جامعه خواند. محمد تقی فهیم، عضو شورای مرکزی انجمن منتقدان سینمایی ایران، به خبر گزاری هنر گفت: سپردن این نقش که بسیار حساس و قابل توجه است به شریفی نیا، نوعی پافشاری، لجبازی و عناد با طیفی از جامعه از سوی بهروز افخمی است.
وی ادامه داد: شریفی نیا، با توجه به اینکه در بسیاری از فیلم ها نقش هایی منفی و زاویه دار بازی کرده است، برای بازی در نقش یادگار امام (ره) به هیچ وجه مناسب نیست، چون تماشاگر با ذهنیت فیلم های قبلی او به تماشای این فیلم می رود. دبیر اسبق سینمایی روزنامه ی کیهان، با اشاره به اینکه در سال های اخیر، شریفی نیا بازیگر پر حاشیه ای بوده است گفت: حاشیه دار بودن شریفی نیا به نقش و ارتباط او با مخاطب لطمه می زند و حساسیت ها را بر می انگیزد.
فهیم اضافه کرد: چنین اقدامی از سوی افخمی به سینما و حتی به مدیریت سینما لطمه می زند و مدیران را دچار چالش می کند. دبیر سرویس فرهنگی روزنامه سیاست روز و هفته نامه صبح صادق نیز در این باره گفت: افخمی با ساخت فیلمی درباره ی بزرگ ترین چهره ی انقلاب خود را نیازمند این می بیند که با سر و صدا و شارلاتانیزم مطبوعاتی، این کار را انجام دهد و میدان را شلوغ کند.
مهرداد شریف زاده همچنین با انتقاد از شرف الدین و برخی دیگر که از افخمی دفاع می کنند، این حمایت ها را نادرست خواند.
مسؤولان وارد عمل شوند
جای آن دارد که مسؤولان فرهنگی نظام در این باره حساسیت نشان دهند و جلوی این شارلاتان بازی ها را بگیرند. بدون شک پرداختن به موضوع زندگی رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی، امری کم اهمیت نیست که بتوان در مورد آن سکوت کرد؛ هر چند این موضوع از ریشه مشکل دارد؛ چرا که سپردن پروژه ای این چنین به بهروز افخمی که پیش از این با ساخت فیلم مبتذل و اباحه گر « شوکران » به ارزش های جامعه اهانت کرده بود، اساسا اشتباه بوده، چه رسد به اینکه نقش فرزند بزرگوار امام (ره) به این بازیگر بد نام سپرده شود.
اکنون وقت آن رسیده که مدیرانی که با رأی مردم انقلابی ایران به صدر آمده اند، در مقابل عقده گشایی و انتقام گیری افخمی، که یارانش از سوی مردم ورشکسته شدند، بایستند.



کلمات کلیدی :
  نوشته شده در  سه شنبه 86 اردیبهشت 18ساعت  5:31 عصر  توسط سید احمد ایمانی                نظرات دیگران()
آدرس مستقیم این نوشته

از پا حسین افتاد و ما بر پای بودیم
زینب اسیری رفت و ما بر جای بودیم
اسلام گرایان سومالی بعد از سال ها سرکوب و دو بار دخالت مستقیم آمریکا برای جلوگیری از قدرت گرفتن آن ها بالاخره توانستند حکومت تشکلیل دهند. اتیوپی و آمریکا وارد حمله مستقیم با سومالی شدند. آن ها از مسلمین جهان کمک خواستند... همه چیز تمام شد. رهبر آن ها هم دسگیر... سیاهی هم به زغال ماند! پوست سیاه آن ها را نمی گویم، صورت های سیاه خودمان را یادم می افتد.
جمع دانشجویان خارجی بود که برای اردو به ایران آمده بودند. از سابقه ی کارها در مورد جهان اسلام در ایران گفتم. مترجم ترجمه نمی کرد. می گفت « راستش را بگید شما برای چی از این حرف ها می زنید؟ » باورش نمی شد راست بگوییم. می گفت شما همیشه سکوت می کنید. سرم را پایین می اندازم، عرق شرم روی پیشانی ام می نشیند. به یاد صورت های سیاه خودمان می افتم.
قرآن را باز می کنم سوره زمر می آید: « روزی که آن هایی که حقایق را پوشاندند می بینی که چهره های شان سیاه است... » دیگر نمی توانم بخوانم قرآن را می بندم. صورت های سیاه یادم می افتد. در یک سایت خارجی می بینم 23 فوریه روز جهانی چچن است. سالگرد کشتار بی رحمانه ی 500 هزار چچنی! شک در چشم هایم جمع می شود یک خبرنگار خارجی بهم گفته بود حرف های شما راست نیست چرا آن جا سکوت کردید. با خودم می گویم نا سلامتی این جا ام القرای جهان اسلام است! صورت های سیاه یادم می افتد.
زیارت عاشورا را باز می کنم. آخر محرم است دیگر! « خداوند لعنت کند آن ها را که شما را به شهادت رساندند و آن ها را که با سکوت خودشان زمینه سازی کردند... » زیارت عاشورا را هم نمی شود تا آخر خواند. صورت های سیاه یادم می افتد.
از دست ما بر ریگ صحرا نطع کردند
دست علمدار خدا را قطع کردند
206 نفر از نماینده های مجلس با نوشتن نامه ای تخریب بخشی از مسجدالاقصی را شدیدا محکوم کردند. در نامه ای دیگر 221 نفر از نماینده های مجلس از رئیس دانشگاه آزاد تقدیر کردند. با خودم فکر می کنم مسجدالاقصی به اندازه رئیس دانشگاه آزاد ارزش نداشت. صورت های سیاه یادم می افتد. انتخابات در پیش است، قطعا آن جا جوری رأی می دهیم که این اتفاق نیفتد...
طبق همه وقایع اولین چیزی که به ذهن بچه ها می رسد، تجمع است. دیگر خودمان هم حالمان به هم می خورد. حمله به سفارت ها هم هم شورش در آمده است. چه قدر پرچم آن ها را شدیدا آتش بزنیم! دیگر همه دنیا هم می دانند فقط شعار می دهیم و از شعارهای ما همه ی عالم خنده شان می گیرد. صورت های سیاه یادم می افتد...
چون بیوه ها ننگ سلامت ماند بر ما
تاوان این خون تا قیامت ماند بر ما..
انقلاب کردیم که در مقابل استکبار بایستیم. انقلاب کردیم که از مستضعفان جهان حساب کنیم. انقلاب کردیم چرا که هر جا که کفر و شرک هست مبارزه هست و نقاب کردیم که هر جا مبارزه هست ما هستیم...
یکی sms زده: « فردا 18 محرم روز تغییر قبله ی مسلمین است، و امروز دیوار غربی مسجدالاقصی قبله ی اول مسلمین منهدم شد. تخریب هم چنان ادامه دارد و هنوز غیرت مسلمین به جوش نیامده.
Sms بعدی می رسد، در تهاجم ارتش یمن به ناحیه شیعه نشین شمال صدها تن از شیعیان به شهادت رسیدند... یمن نقطه ی استراتژیک برای شیعه است، جایی که قیام یمانی یکی از نشانه های ظهور از آن جا آغاز می شود... صورت های سیاه یادم می افتد. قرآن را باز می کنم. این آیه می آید « هر که از شما از راه حق باز گردد، خداوند به زودی گروهی را در این راه می آورد که آن ها را دوست دارد و آن ها هم آن ها را دوست دارند... » به فکر فرو می روم غیر از صورت صورت سیاه چیز دیگری هم یادم می افتد...
استاد ما می گفت: خیال نکنید این آرمان ها می میرند. خدا کسانی را می آورد که این آرمان ها را پی گیری کنند. حیف آن است که شما می توانستید زمینه ای را بسازید که دیگران محکم تر قدم بردارند. اگر شما برای ظهور کاری نکنید یک روزی بالاخره گروهی حاضر می شوند که خودشان را برای دین هزینه کنند، و خدا هم آن اتفاق جهانی را برای آن ها انجام می دهد.
صحیفه امام را باز می کنم. جلد اول، اولین پیام امام: « بگو تنها شما را به یک چیز موعظه می کنم برای خدا قیام کنید. دو نفره و یک نفره... » قیام برای خود تنها راه اصلاح دو جهان است... قلبم از امید پر می شود... روزهای آخر محرم است، لای این همه روضه های سیاهی که می خوانند چشمم به حدیثی از امام حسین می افتد: « هر کس آماده است که خون قلبش را در راه ما ببخشد و مقصد خود را لقای خدا قرار داده. با ما حرکت کند... »
باید این راه پر از غرش شیران بشود
راه سر مست ز پافنگ دلیران بشود
ده ها کار می شود کرد. سرم را روی میز می گذارم با صدای زنگ یکی از بچه ها از خواب بیدار می شوم صبح شده و من خوابم برده بود. می گوید برای فلسطین نشریه در بیاوریم. دست به قلم می برم. باید دیگران هم بیایند می شود. یعنی باید بشود...
این یک گفت که آن سوی افق مردی هست
و اگر هست بدانید که ناوردی هست



کلمات کلیدی :
  نوشته شده در  سه شنبه 86 اردیبهشت 11ساعت  6:49 عصر  توسط سید احمد ایمانی                نظرات دیگران()
آدرس مستقیم این نوشته

تصویب ملی شدن صنعت نفت ایران

نفت و صنعت نفت در زیربنای اقتصادی کشورهای تولید کننده این ماده گرانبها نقش اساسی ایفا می کند. اقتصاد ایران نیز بطور عمده بر پایه نفت قرار داشته و دارد. در ایران نیز نفت اولاً به عنوان یک منبع انرژی، زندگی و اقتصاد مردم کشور را متحول ساخته و رشد و توسعه اقتصادی را باعث گردیده، ثانیاً درآمدهای حاصل از نفت سبب ترقی و پیشرفت در همه شئون اقتصادی و اجتماعی شده است.

امتیازات نفتی در قرن بیستم:

1ـ امتیاز دارسی:

امتیاز دارسی که در 28 ماه مه 1901 به توشیح مظفرالدین شاه قاجار رسید و به ویلیام فاکس دارسی واگذار گردید، مهم ترین امتیازی بود که در آغاز قرن بیستم به مدت 60 سال به بیگانگان واگذار گردید. کاوش غارتگران نفت سرانجام در 26 ماه مه 1908 برابر با 5 خرداد 1287 شمسی به نتیجه رسید و موفق به اکتشاف نفت در منطقه مسجد سلیمان گردیدند.

بعد از کشف نفت در ایران، حفظ منافع نفتی بزرگترین هدف سیاسی انگلستان شد چرا که نفت به صورت یکی از مصالح و منافع مستقیم و استراتژیکی بریتانیا درآمد و ضرورت مداخلات بیشتر انگلیس در ایران را فراهم آورد و پس از جنگ جهانی اول و از سال 1920 به بعد شرکت نفت ایران و انگلیس به توصیه مشاورین حقوقی و مالی خود و با توجه به اهمیت نفت جنوب ایران برای دولت بریتانیا، درصدد برآمد امتیاز دارسی را تمدید و تجدید نظر کند. مذاکرات در اوایل آوریل 1933 آغاز شد و 29 آوریل همان سال منجر به عقد قرارداد جدید نفتی بین طرفین گردید که معروف به قرارداد 1933 می باشد.

قرارداد الحاق گس ـ گلشائیان:

دولت ایران خود نیز بعد از جنگ جهانی دوم به این نتیجه رسیده بود که تجدیدنظر در قرارداد 1933 به علت تحولات اوضاع سیاسی ـ اقتصادی جهان و تغییر شرایط قراردادهای نفتی در کشورهای نفت خیز خاورمیانه امری الزامی و حیاتی است. بنابراین دولت ایران اعتراضات و پیشنهادات خود را برای تعدیل شرایط قرارداد 1933 طی 25 ماده به کمپانی نفت جنوب تسلیم کرد.

از طرف کمپانی نفت جنوب نویل گس (N.A.GASS) با گلشائیان وزیر دارایی کابینه ساعد مذاکراتی انجام دادند و سرانجام در 26 تیر 1328 برابر با 17 ژوئیه 1949، الحاقیه ای را به قرارداد 1933، اضافه کردند که معروف به قرارداد گس ـ گلشائیان گردید. علی منصور نخست وزیر، لایحه را برای تعیین تکلیف به دوره شانزدهم مجلس تقدیم کرده و خود از بیان هر گونه نظری درباره آن خودداری کرد. استعمار پیر که منافع خود را در خطر می دید، برای ایجاد حکومت دیکتاتوری و تمدید و توسعه امتیاز نفت جنوب منصور را مجبور به استعفا کرد و سپهبد رزم آرا در 5 تیر 1329 از سوی شاه به عنوان نخست وزیر معرفی شد.

آیت ا... کاشانی در این رابطه اعلامیه ای صادر و اعلام نمودند: «..... اینک مع التأسف می بینم باز می خواهند، مملکت را در چنگال دیکتاتوری بیندازند و ملت ستمدیده ایران را که سالها طعم تلخ دیکتاتوری را چشیده و از حکومت مطلقه هزارگونه مصیبت و شکنجه دیده، مجدداً گرفتار این بدبختی عظیم نمایند.»

نقش آیت ا... کاشانی در عدم تصویب لایحه الحاقی:

آیت ا.... کاشانی برای جلوگیری از تصویب قرارداد نفت در مجلس، اعلامیه ای خطاب به ملت ایران درباره ملی کردن صنعت نفت صادر کرد.

بعد از انتشار اعلامیه، اجتماع بزرگی در مسجد شاه (سابق) برپا گردید که در آن سخنرانان راجع به ابطال قرارداد نفت 1312 شمسی 1933 میلادی به سخنرانی پرداختند و خواستار ملی شدن صنعت نفت شدند.

در اعلامیه ای از آیت ا... کاشانی آمده بود:

«..... بر همه کس واضح و آشکار است که تمام بلیات و مصائب، مخصوصاً هرج و مرج دستگاه اداری و غارت بیت المال و تسلط زمامداران نالایق و مملکت فروش و بطور کلی تشویق جنایتکاران و حبس و تبعید و شکنجه وطن دوستان در اثر سیاست جابر انگلستان در مملکت ما به وجود آمده است و آن دولت همیشه این اعمال خلاف عفت و انسانیت را برای غارت نفت ایران که بزرگترین و مهم ترین ثروت ملی ماست،‌ مرتکب شده و می شود .......

........ ملی شدن صنعت نفت در ایران تنها چاره بیچارگیهای ماست، زیرا بدین وسیله ثروت بیکران که خداوند تبارک و تعالی به ملت ایران عطا فرموده، از دست دشمنان بشر که مقصدی جز منفعت طلبی و مکیدن خون ملل ضعیف ندارند، بیرون آمده، به صاحبان حقیقی و مستحق آن می رسد ..... برای اینکه تکلیف دینی و وطنی ملت مسلمان ایران کاملاً معلوم و روشن باشد ناچارم این آرزوی عمومی را یک بار دیگر در اینجا بیان کنم تا به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تأمین صلح جهانی، همه افراد مملکت بخواهند که صنعت نفت ایران در مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود.......»

رزم آرا با گستاخی تمام و بی اعتنایی، همچنان روی تصویب قرارداد الحاقی پافشاری می کرد و در پاسخ به کمیسیون نفت (12 اسفند 1329) گفت: «....... اگر زیاد پافشاری کنند مسجد را بر سر کاشانی و مجلس را بر سر مصدق خراب خواهم کرد.»

رزم آرا در 16 اسفند 1329 هدف گلوله های آتشین خلیل طهماسبی که فریاد می زد «مرده باد شرکت نفت» قرار گرفت و از پای درآمد.

آیت ا.... کاشانی در مصاحبه ای چنین گفت:

«...... این عمل به نفع ملت ایران بود و این گلوله و ضربه، عالی ترین و مفیدترین ضربه ای بود که به پیکر استعمار و دشمنان ملت ایران وارد آمد. قاتل رزم آرا باید آزاد شود. این اقدام او در راه خدمت به ملت ایران و برادران مسلمانش عملی شده است......»

آیت ا...کاشانی در برداشتن آخرین گامها برای ملی کردن صنعت نفت و کوتاه کردن دست بیگانگان از منابع ثروت ملی و دخالت در امور کشور، همزمان با تشییع جنازه رزم آرا، دستور داد تظاهرات ملی و همگانی در خیابانهای تهران برپا شود .

شاه از طریق سر لشگر ضرابی برای آیت ا... پیام فرستاد که مانع تندرویهای فدائیان اسلام شود و اجتماعی را که قرار بود در میدان بهارستان برپا شود متوقف کند اما ایشان نپذیرفت و سرانجام تظاهرات بزرگ 100 هزار نفری در تهران به راه افتاد. در این روزها تنها مرد قدرتمند ایران آیت ا... به حساب می آمد و همه به حرکتها و تصمیمات وی چشم دوخته بودند.

تصویب ملی شدن صنعت نفت:

پس از رزم آرا، خلیل فهیمی به نخست وزیری انتخاب گردید. دیگر هیچکدام از نمایندگان وابسته به انگلیس جرأت مقاومت در برابر ملی شدن صنعت نفت را نداشتند و از این رو کمیسیون نفت جهت تصویب به مجلس تقدیم گردید.

گزارش کمیسیون در 24 اسفند به تصویب مجلس شورا و در 29 اسفند به تصویب مجلس سنا رسید. همچنین مجلس در 29 اسفند 1329، گزارش پیشنهادی کمیسیون نفت را به شرح زیر تصویب نمود:

«به نام سعادت ملت ایران و به منظور تأمین صلح جهان، (ما) امضاء کنندگان ذیل پیشنهاد می نمائیم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثناء ملی شود، یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهره برداری در دست دولت قرار گیرد.»

روز ششم اردیبهشت 1330 مجلس به نخست وزیری دکتر مصدقابراز تمایل نمود. و وی در هفتم اردیبهشت به نخست وزیری رسید. مجلس در تاریخ 9 اردیبهشت همان سال پس از تغییرات جزئی که در گزارش 9 ماده ای کمیسیون نفت به عمل آورد آن را تصویب و در دهم اردیبهشت به تصویب مجلس سنا رسید. و در 12 اردیبهشت دکتر مصدق ضمن معرفی کابینه خود به مجلس شورای ملی، اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت را در سراسر کشور را که در سر لوحه برنامه دولت قرار داده بود، اعلام کرد.

منابع:

1ـ نهضت روحانیون ایران / علی دوانی / جلد 2

2ـ مسائل سیاسی ـ اقتصادی نفت ایران / دکتر ایرج ذوقی

3ـ روزها و رویدادها/ محمدرضا مطیعان/ مجید ترکاشوند/ علی بری دیزجی



کلمات کلیدی :
  نوشته شده در  دوشنبه 85 اسفند 28ساعت  2:28 عصر  توسط سید احمد ایمانی                نظرات دیگران()
آدرس مستقیم این نوشته

<   <<   6   7   8      >

لیست کل یادداشت ها
خیبری ساکته،دود نداره سوز داره
برای دل تنگی خودم
جلوه ای از عبادت امام رضا علیه السلام
کلنا عباسک یا زینب...!
اسلام علیک یا ابوتراب
برای مرغ سحر رسانه ملی، فرزاد جمشیدی
حماسه حضور
جانستان بلوچستان (قسمت نهم)
برگرد(خیبر)
کاش نماز عیدفطر را به امامت مولای غریبمان اقتدا کنیم؟
من و شلوارم...
جانستان بلوچستان (قسمت هشتم)
روح جهاد و اخلاص مرزی نمیشناسد.
جانستان بلوچستان (قسمت هفتم)
عاشق شدیم و عاشق حیران ما شدند
[همه عناوین(201)][عناوین آرشیوشده]