سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   خوشا کسى که معاد را به یاد آورد ، و براى حساب کار کرد ، و به گذران روز قناعت نمود ، و از خدا راضى بود . [نهج البلاغه]
 

‪ ۱۴‬خرداد است، زمین و آسمان غم تو را به سوگ نشسته‌اند و مردمانی که بر سر و سینه زنان، فراق تو را شیون می‌کنند. در ازدحام جمعیت سیاهپوش شور عزاست که به آسمان می‌پاشد، تنها شدیم، انگار ‪ ۱۸‬سال تنها شدیم و فغان هجده‌سال دوریت را چگونه فریاد کنیم، مرد جماران،ای امام. آمده‌اند، گم شده از غم دوری تو در شیون، همه آمده‌اند با چهره‌های شسته شده به اشک دیده با چشم‌های مشتاق یک لحظه حضورت و هنوز در باورشان نمی گنجد که چگونه تحمل کردند، هجده سال دوریت را.

 خروش جمعیت است که حرم را سیاهپوش کرده، دسته دسته مردان و زنانی که می آیند و موج می‌زند حضورشان در میانه پرچم‌های سبز و سیاه. کاروان‌های خسته از سفری دور و پیاده، جوانانی که حتی بوی حضور امام خمینی (ره) به مشامشان نخورده‌است و جوانتر از آنند که پیر جماران را دیده باشند.

 آری آمدیم، همه یک صدا در یک پیکر، پوشیده از رخت سیاه، به‌آغوش همیشه مهربانت و انگار هنوز طنین فریادت در بهشت زهراست که درفضا پیچیده، روزگاری که فرمان دادی و همه انقلاب کردیم. چادرهای برافراشته در صحن مرقد، زنان و مردانی که در تکاپوی برگزاری آیین سوگواری‌اند و زائرانی که بی‌صدای نوحه، اشکشان امان نمی‌دهد، همه را می‌بینم و زبانم یارای توصیف کردنشان را ندارد.

 صدای پای زائران است که موسیقی حضور یکپارچه مردم ایران زمین را در صحن مرقد مطهر امام خمینی (ره) می‌نوازد، بوی گلاب می‌آید و حدیث حضورت که می دانم جاری است در تن و جانمان. و آفتابی که‌شرمگین از روشنای خورشیدی چنین آتشین، چهره‌در نقاب می‌کشد.

 چه سخت است توصیف این جمعیت عاشق، جوانانی که‌پا برهنه آمده‌اند و انگار گرمای داغ آسفالت تفتیده بر پوستشان بی‌اثر است. مردانی و زنانی که گذر زمان کمرشان را خمیده، پوستشان را چروکیده و گرد خاکستری پیری بر موهایشان پاشیده است، اما با قلبی تپنده از عشق تو آمده‌اند، تا نام تو را سینه به سینه و نسل به نسل فریاد کنند.

 معمار کبیر انقلاب، بزرگ مرد تاریخ اسلام، روشنای پیامت امروز جهانیان را غرق اندیشه مبارزه برای آزادی کرده است و مردم مستضعف جای جای جهان، الگو گرفته از نام تو، پیام‌تو و انقلاب تو سالیانی‌است که آزادی و خودباوری را تلاش می‌کنند.



کلمات کلیدی :
  نوشته شده در  چهارشنبه 86 خرداد 16ساعت  11:46 صبح  توسط سید احمد ایمانی                نظرات دیگران()
آدرس مستقیم این نوشته

سلام .

بعد از اینکه نیروی انتظامی در مناطقی از تهران اقدام به جمع آوری ( ارازل و اوباش ) کرد ، خیلی از محافل این خبر را تحت پوشش قرار دادند و خیلی ها هم آن را محکوم کردند .

حتی در جایی خواندم آیا آن پلیسی که اینگونه جوان ایرانی را مورد حمله قرار داده است خود یک اوباش نیست . کرامت انسانی زیر سوال رفته است . شخصیت افراد خرد شده است. آبروی جوانان را در محل زندگی خود ریخته اند و به آنها توهین کرده اند.

من خیلی تعجب کردم و تصمیم گرفتم این مطلب را در جواب این دوستان بنویسم. دوستان عزیز من ما در کشوری زندگی می کنیم که اینقدر به ما آزادی داده اند که تصویر ریاست محترم جمهور را جلوی خود او آتش میکشند و او لبخند میزند.

جایی زندگی میکنیم که به خیلی از مقامات دولتی توهین شده است و آن ها لب را دوخته اند و خاموشی پیشه کرده اند . حالا که ایقدر آزادی به ما داده اند که به راحتی با دولت مخالفت کنیم یا پشت سر مقامات هر مطلبی را که خواستیم بگوییم یا بنویسیم ، انصاف نیست که بخواهم از آب گل آلود ماهی بگیریم. اگر شما با دولت مشکل دارید یا از نیروی انتظامی به هر دلیل دلخور هستید دلیل نمیشود طرف اوباشی را بگیرید که وقتی در محله آنها اسم آنها را به زبان میآوریم تن همسایه ها می لرزد.

وقتی با داد و فریاد و پرخاشگری به احالی محل حمله ور میشدند شما کجا بودید تا از آنها طرف داری کنید. چرا وقتی دل و روده مردم را از شکمشان بیرون میکشیدند شما به آنها فحش میدادید. یادم نمیرود وقتی نیروی انتظامی از مردم در مورد اینها تحقیق میکرد کسی جرئت نمیکرد کوچکترین اطلاعاتی در اختیار نیروی انتظامی قرار دهد ، چون میدانست جان خود و خانواده اش به خطر می افتد. کسی که تمام محل را به گند کشیده بود ، کسی که خیلی از جوانان همسایه خود را معتاد کرده بود ، کسی که زن و بچه مردم از دست او در امان نبودند و وقتی نزدیکی های غروب آفتاب میشد حتی برای کار واجب هم از خانه بیرون نمیآمدند که مبادا در سر راه با این جماعت برخورد کنند ! حال همین جوانان دستگیر شده اند .

آیا برق شادی را در چشمان همسایگان نمیدیدی . آیا نمیدیدی که مردم چگونه از نیروی انتظامی تشکر می کردند .

خیلی نامردی است که حالا به خاطر منافع شخصی این جوانان را دارای آبرو ، شخصیت ، کمالات انسانی و ... بدانیم و بگوییم نیروی انتظامی به آنها توهین کرده است.

خلاصه اینکه هرچند بعضی از تصاویر که پخش شد حاکی از این بود که در مواردی خاص این اوباش به شدت تحقیر شده اند ، ولی دور از انصاف نیست اگر بگویم حقشان بود. مگر کم هستند کسانی که توسط همین اوباش تحقیر شده اند . پدرانی که جلوی زن و بچه خود توسط این اوباش تحقیر میشدند ولی جرات جواب دادن را نداشتند . آیا تا به حال فکر کرده اید وقتی این پدر به همراه خانواده خویش به منزل برسد ، برای سوالات متعددی که فرزندش از او خواهد پرسید چه جوابی خواهد داشت!!!!!!!!

در ضمن بعضی ها فکر می کنند که نیروی انتظامی به صورت اتفاقی به بعضی از نقاط تهران رفته و عملیات جمع آوری را شروع کرده است ، اگر نمیدانید اول تحقیق کنید بعد کسی را متهم کنید. نیروی انتظامی حدود سه ماه است که بصورت مخفی این افراد را در نظر گرفته و در مورد آنها تحقیق کرده و نهایتا تمام مجرمان و زورگیر ها و اوباش را شناسائی کرده و نهایتا در یک عملیات برنامه ریزی شده آنها را دستگیر کرده است. خدا انشاء الله هر کس را که با خلوص نیت در هر پستی مشغول به کار است مدد کند. و کسانی را که فقط به خاطر منافع شخصی چوب لای چرخ آنها می گذارند ....... .

خدا انشاء الله همه ما را هدایت کند.

ادامه مطلب در سایت خیبر....

 

 



کلمات کلیدی :
  نوشته شده در  سه شنبه 86 خرداد 1ساعت  8:17 عصر  توسط سید احمد ایمانی                نظرات دیگران()
آدرس مستقیم این نوشته

السلام علیکِ یا زینب کبری،السلام علیکِ یا بنت رسول الله،السلام علیکِ یا بنت امیرالمومنین (سلام الله)

ای فروغ تابنده کوثر! ای پرستار شهادت! تو بانوی فصاحتی و اعجاز. نطق آتشین تو قلب سنگی کوفیان را ذوب کرد، اشک از چشمان آنها به راه انداخت و به سینه های کویری شان گسیل داشت. تو فرزند کوثری! تو جرعه ناب کوثری! نامت همیشه درس آموز عزت و یادت هماره الهام بخش شرف و مردانگی باد.

حضرت زینب کبرى علیها السلام در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرى قمرى در شهر مدینه منوّره متولّد گردیده و جهان را به قدوم خویش مزین فرمودند.

نام مبارک آن بزرگوار زینب، و کنیه گرامیشان ام الحسن و ام کلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّیقة الصغرى، عصمة الصغرى، ولیة اللّه العظمى، ناموس الکبرى، شریکة الحسین علیهالسّلام و عالمه غیر معلّمه، فاضله، کامله و ... پدر بزرگوار آن حضرت، اوّلین پیشواى شیعیان حضرت امیرالمؤمنین على بن ابیطالب علیهماالسّلام، و مادر گرامى آن بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها می باشد.

در آن زمان که صدیقه کبری (علیها السلام) به این گوهر دریای عصمت و طهارت باردار بود، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مدینه حضور نداشتند و به سفری رهسپار بودند. هنگامی که وجود مقدس زینب کبری (سلام الله علیها) متولد گشت، صدیقه طاهره (علیها السلام) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود که چون پدرم در سفر است و در مدینه حضور ندارد، شما این دختر را نام بگذارید. آن حضرت فرمود: من بر پدر شما سبقت نمی گیرم، صبر نما که به این زودی رسول خدا باز خواهد گشت و هر نامی که صلاح داند بر این کودک می نهد.

هنگامی که سه روز گذشت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مراجعت نمود و و همانگونه که رسم و سیره رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بود، نخست، به منزل حضرت زهرا (علیها سلام ) وارد گشتند.

امام علی (علیه السلام) خدمت آن حضرت عرض کرد: یا رسول الله! خداوند متعال دختری به دخترت عطا فرموده است، نامش را معین فرمایید. فرمود: اگر چه فرزندان فاطمه اولاد من می باشند، لکن امر ایشان با پروردگار عالم است و من منتظر وحی میباشم. در این حال جبرییل نازل شد عرض کرد: یا رسول الله! حق تو را سلام می رساند و می فرماید: نام این مولود را " زینب " بگذار، چرا که این را در لوح محفوظ نوشته ایم.

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) قنداقه آن مولود گرامی را طلبید و به سینه چسبانید، ببوسید و نامش را زینب نهاد و فرمود: به حاضرین و غایبین امت، وصیت می نمایم که حرمت این دختر را پاس بدارند. همانا که او به خدیجه کبری (علیها سلام) شبیه است.

هوش و ذکاوت:

صاحب کتاب اساور من ذهب درباره حافظه و ذکاوت آن بانوى بزرگوار چنین می نویسد:

در اهمیت هوش و ذکاوت آن بانوى بزرگوار همین بس که خطبه طولانى و بلندى را که حضرت صدیقه کبرى فاطمه زهرا صلوات اللّه و سلامه علیها در دفاع از حق امیرالمؤمنین علیهالسّلام و غصب فدک در حضور اصحاب پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ایراد فرمودند، حضرت زینب علیها السلام روایت فرموده است.

و ابن عباس با آن جلالت قدر و علو مرتبه در حدیث و علم، از آن حضرت روایت نموده و از آن حضرت به عقیله تعبیر می کند. چنانچه ابوالفرج اصفهانى در مقاتل می نویسد: ابن عباس خطبه حضرت فاطمه سلام اللّه علیها را از حضرت زینب سلام اللّه علیها روایت کرده و می گوید: حدثتنى عقیلتنا زینب بنت على علیهالسّلام..»

دقت کنیم که حضرت زینب علیها السلام با اینکه دخترى خردسال (یعنى هفت ساله و یا کمتر) بود، این خطبه عجیب و غرّاء که محتوى معارف اسلامى و فسلفه احکام و مطالب زیادى است را با یک مرتبه شنیدن حفظ کرده، و خود یکى از راویان این خطبه بلیغه و غراء می باشد.

فصاحت و بلاغت:

کلمات و فرمایشات گهربار آن حضرت در خطبه هایى که از آن حضرت روایت شده، خود قوی ترین دلیل بر کمال فصاحت و بلاغت آن بانوى بزرگوار می باشد. همان بانویى که امام سجاد علیهالسّلام در حق ایشان فرمودند: «اَنْتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَیرَ مُعَلَّمَة وَ فَهِمَةٌ غَیرَ مُفَهَّمَة» یعنى:

«اى عمّه! شما الحمد للّه بانوى دانشمندى هستید که تعلیم ندیده، و بانوى فهمیده اى هستى که بشرى تو را تفهیم ننموده است».

در اینجا مرورى کوتاه به قسمتى از خطبه آن حضرت در مجلس یزید که یکى از بزرگترین حرکتهاى آن حضرت، در واقعه کربلا بود که دستگاه حکومت بنى امیه را به شدّت لرزاند می کنیم:

«به خدا قسم اى یزید، هر چه کردى بازگشت آن به سوى خودت خواهد بود، چرا که تو جز پوست خود نشکافتى و جز گوشت خود ندریدى.

اى یزید! در آن روزى که خداوند بدنهاى پاک شهیدانمان را حاضر می کند تا حقوق خود را از ستمگر بستاند، تو بر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم وارد خواهى شد، امّا می دانى در چه حالى؟ در حالیکه خون عزیزان او را ریخته و حرمت ذرّیه او را از بین برده اى. آرى اى یزید! از این پیروزى ظاهرى که به دست آورده اى، غرق شادى مشو، و آن عزیزان را که در کربلا به خاک و خون کشیده اى، مغلوب و مرده مپندار. که خداوند می فرماید: (کسانى را که در راه خدا شهید شده اند مرده مپندارید. بلکه آنان زنده اند و در نزد خداى خود روزى می خورند). آل عمران: 169

و اى یزید! براى تو همین بس که حاکم در آن روز خداوند، و دشمن تو پیامبر خدا، و یاور و پشتیبان اهل بیت جبرئیل باشد. و به زودى کسى که این مقام را براى تو زینت داده و تو را بر گردن مسلمین سوار کرده است (یعنى معاویه)، خواهد دانست که چه جانشین بدى براى خود تعیین کرده و در روز جزا درخواهید یافت که بدترین مکان از آنِ کیست؟ و بدبختى و ضعف و زبونى شامل چه افرادى خواهد شد.

حضرت زینب (س) بزرگ بانوی جهان اسلام، بیدادگر و ادامه دهنده حادثه عاشورا و دارنده دانشهای دو جهان و به گفته امام سجاد (ع): " دانای بدون آموزگار و فهمیده بدون فهماننده " بود. الگوی راستین وی، بانوی دو جهان, حضرت فاطمه (س) مادر وی بوده است. زینب (س) در دامان پرمهر و معنویت فاطمه (س) از سرچشمه معارف اسلامی و قرآنی سیراب گشت. رسالت راستین زینب هنگامی آغاز گردید که پس از به شهادت رسیدن امام حسین (ع) و هفتاد و دو تن از یارانش با ایراد سخنان آتشین به بیدارگری مردم کوفه و ستیز با ستمکاران و یزیدیان پرداخت.

پس از واقعه خونبار کربلا نقش ایشان روند تازه تری یافت. آن حضرت در این دوران ضمنحضور در کاروان اسرای کربلا در برابر حکام جور قرار گرفتند و به افشاگری ظلم و ستموارد بر آل طه از سوی خاندان امیه پرداختند. آن حضرت در این دوران سخت با حضور درکاخ برخی حکمرانان جور زمان مانند یزید و ابن زیاد، با تاکید برحقانیت طریق آل محمدبر سخنان و تبلیغات مسموم خاندان امیه درباره بنی هاشم خط بطلان کشیدند.

صدیقه توانا، عقلیه دودمان وحی، تربیت شده خاندان نبوت، حضرت زینب کبری(س) است. همو که در بزرگواری و کرامتش بسیار سخن ها گفته و نوشته اند.

او نمودار حق و جهاد در راه خدا و نگهدارنده ایمان و عقیده، قهرمان دلیری و شجاعت، جلوه فصاحت و بلاغت، شعله ستیزه جوی باطل و آتش افشان حق در برابر نیروهای ستمگر و کوبنده دژخیمان زورگو است.
زینب(س) تجسم زهد، ورع، علم، عفاف و شهامت و عقیله طاهره، متعلق به اخلاق الهی است.
این بزرگوار (س) راه مقاومت در برابر باطل را به امت نشان داد و فداکاری در راه خدا و چشم پوشی از همه چیز را در راه برافراشتن پرچم حق به همه یاد داد.

ایثار، فداکاری، وزانت عقل، صبر و بردباری، علم وسیع و دانش وافر، سخنان سنجیده و منطقی او در فرصت های حساس توأم با آن مظلومیت و ستم های جانکاهی که به او وارد آمده است، از او چهره یک شخصیت بی نظیر، رزم آور شجاع، جهادگر بی باک و سخنور توانا را در قلوب و اذهان ترسیم نموده است که تا چرخ زمان حرکت دارد، تا نسل ها در روی زمین حیات دارند و تا زمین دور خورشید می گردد این چراغ فروزان، نورافکن جهانیان و نسل های آینده خواهد بود.

کرامات

به غیر از انوار مقدسه چهارده معصوم علیهمالسّلام، در میان خاندان رسالت و اهل بیت گرامى پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم، افرادى هستند که در نزد خداوند متعال داراى رتبه و منزلت رفیع و والایى می باشند و توسل به ایشان، موجب گشایش مشکلات و معضلات امور دیگران است. مانند حضرت اباالفضل علیه السلام که حتى در موارد زیادى مسیحیان به آن حضرت متوسل شده و به برکت توسل به آن حضرت مشکلاتشان حل گردیده و به حوائج و خواسته هاى خویش نائل گردیده اند.

حضرت زینب سلام اللّه علیها نیز بانویى بزرگوار از این دودمان پاک است که توسل به آن حضرت براى حل مشکلات بزرگ بسیار تجربه شده است و کرامات بسیارى از آن بانوى گرامى نقل شده است.

به عنوان مثال شبلنجى یکى از علماى اهل تسنّن در نورالابصار می نویسد:

«شیخ عبدالرحمن اجهورى مقرى در کتابش مشارق الانوار می گوید: در سال هزار و صد و هفتاد دجار مشکلى بسیار سختى شدم و به روضه (قبر مطهر و نوراین) حضرت زینب علیها السلام متوسل شدم و قصیده اى در مدح آن حضرت سرودم که مطلع آن چنین بود:

آلِ طاها لَکُمْ عَلَینَا الْوِلاءُ لا سِواکُمْ بِما لَکُمْ آلآء

و خدا به برکت آن بانوى گرامى مشکل مرا حل کرد.

شهادت آن حضرت:

حضرت زینبسلام ا... علیها، شیرزن دشت کربلا سرانجام پس از عمری دفاع از طریق حقه ولایت وامامت در 15 رجب سال 63 هجرى قمرى در ضمن سفرىکه به همراه همسر گرامیشان عبداللّه بن جعفر به شام رفته بودند، شهادت رسیده و بدنمطهر آن بانوى بزرگوار در همانجا دفن گردید.

مزار ملکوتى آن حضرت (دمشق/سوریه)، اینک زیارتگاه عاشقان وارادتمندان اهل بیت عصمت و طهارتعلیهم السّلام مى باشد



کلمات کلیدی :
  نوشته شده در  سه شنبه 86 خرداد 1ساعت  11:3 صبح  توسط سید احمد ایمانی                نظرات دیگران()
آدرس مستقیم این نوشته

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت ها
خیبری ساکته،دود نداره سوز داره
برای دل تنگی خودم
جلوه ای از عبادت امام رضا علیه السلام
کلنا عباسک یا زینب...!
اسلام علیک یا ابوتراب
برای مرغ سحر رسانه ملی، فرزاد جمشیدی
حماسه حضور
جانستان بلوچستان (قسمت نهم)
برگرد(خیبر)
کاش نماز عیدفطر را به امامت مولای غریبمان اقتدا کنیم؟
من و شلوارم...
جانستان بلوچستان (قسمت هشتم)
روح جهاد و اخلاص مرزی نمیشناسد.
جانستان بلوچستان (قسمت هفتم)
عاشق شدیم و عاشق حیران ما شدند
[همه عناوین(201)][عناوین آرشیوشده]