سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   بدترین مردم کسانی اند که از بدترین مسأله ها می پرسند تا دانشمندان را به اشتباه اندازند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 

بسم رب الشهدا

سلام

دلتنگ بودم . بحث روز پدر بود و نامه نوشتن  برای پدر و جایزه گرفتن .

دلتنگ بودم . به فکر افتادم که نامه ای بنویسم  . دیدم چه بهتر و با صفاتر از اینکه برای تو بنویسم ای شهید . ای که عنوانت ، روح بخش دل انسان ها بوده و هست . تو لبان تشنه ما را به نور واژه های تکبیرت سیراب نمودی . تو لحلحظه های سرد و بی روح زمین را با خون خود گرمی بخشیدی و زمین خفته را بیدار ساختی . با تو هستم ، ای گل سرخ شهادت ، ای شهید .

شهید ای پایگاه قیام و ای شهر دل . ای دریای بی کران خون من . همانند نگین سرخ زمین ، دوستت دارم و یاد لحظه های رویایی تورا در سرزمین آتش و عشق ، بر قلب کوچکم حک خواهم کرد .

ادامه مطلب ...



کلمات کلیدی :
  نوشته شده در  دوشنبه 86 مرداد 1ساعت  4:3 عصر  توسط سید احمد ایمانی                نظرات دیگران()
آدرس مستقیم این نوشته

باغبان هستی:
مادر، ای لطیف ترین گل بوستان هستی، ای باغبان هستی من، گاهِ روییدنم باران مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند. گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که بالنده ام سازد.


باغبان هستی:

مادر، ای لطیف ترین گل بوستان هستی، ای باغبان هستی من، گاهِ روییدنم باران مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند. گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که بالنده ام سازد. گاهِ بیماری ام، طبیبی بودی که دردم را می شناسد و درمانم می کند. گاهِ اندرزم، حکیمی آگاه که به نرمی زنهارم دهد. گاهِ تعلیمم، معلمی خستگی ناپذیر و سخت کوش که حرف به حرف دانایی را در گوشم زمزمه می کند.
گاهِ تردیدم، رهنمایی راه آشنا که راه از بیراهه نشانم دهد. مادر تو شگفتی خلقتی، تو لبریز از عظمتی؛ تو را سپاس می گویم و می ستایمت.

خشم لبریز از مهربانی:
مهربانی و لطافت مادر را بارها یاد کرده ایم و ستوده ایم، ولی من، لحظه های ناب خشم و قهر او را نیز می ستایم؛ لحظاتی که پایم در راه می لغزید و سوی بیراهه می رفتم؛ لحظاتی که دست به خطا می بردم و از سر جهل راه عصیان پیش می گرفتم. نه به کلام او دل می سپردم و نه به نگاه زنهار زده اش وقعی می نهادم. سر در جیب جهالت فرو کرده، راه خود می رفتم و او چون کوهی سترگ، راه بر من می بست. چون رودی خروشان می خروشید، آن گونه که خود را خردتر از آن می دیدم که نافرمانی کنم و چه زود پرده جهالتم دریده می شد و چشم دلم گشوده، و می دیدم که با آن خشم لبریز از مهربانی اش، چگونه راه مرا بر پرتگاه خطا بسته است و آن گاه، فروتنانه به سپاسش می نشستم.
ادامه مطلب...


کلمات کلیدی :
  نوشته شده در  دوشنبه 86 تیر 18ساعت  11:28 صبح  توسط سید احمد ایمانی                نظرات دیگران()
آدرس مستقیم این نوشته

جناب آقای دکتر احمدی نژاد ،‌رئیس جمهور محبوب و محترم ایران اسلامی سلام .

نمیدانم آیا تا به حال از آلونک ما روی اینترنت دیدن کرده اید یا نه ، نمیدانم از بحث های همیشگی و بعضا جدل مشترکین این آلونک در مورد حمایت ما از شما اطلاع دارید یا نه . البته به احتمال زیاد جواب این سوالها منفی است و این هم طبیعی است . جهت اطلاع از مسئولین یا کسانی که برای اولین بار است که مهمان ما هستند باید عرض کنم که ما همیشه از دولت آقای دکتر حمایت کرده و خواهیم کرد و در صورتی که به آرشیو ما مراجعه کنید به این مطلب پی خواهید برد . ما می دانیم که آقای دکتر انسانی وارسته و اندیشمند است و نیتی جز خدمت به مردم ندارد و به گفته خودشان دلیل اصلی شرکت ایشان در انتخابات ریاست جمهوری هم همین بوده است و اکنون به دلیل همین اعتماد به ایشان است که می خواهم از عملکرد دولت در نحوه اجرای جیره بندی بنزین انتقاد کنم.

ادامه مطلب



کلمات کلیدی :
  نوشته شده در  شنبه 86 تیر 9ساعت  12:15 عصر  توسط سید احمد ایمانی                نظرات دیگران()
آدرس مستقیم این نوشته

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت ها
خیبری ساکته،دود نداره سوز داره
برای دل تنگی خودم
جلوه ای از عبادت امام رضا علیه السلام
کلنا عباسک یا زینب...!
اسلام علیک یا ابوتراب
برای مرغ سحر رسانه ملی، فرزاد جمشیدی
حماسه حضور
جانستان بلوچستان (قسمت نهم)
برگرد(خیبر)
کاش نماز عیدفطر را به امامت مولای غریبمان اقتدا کنیم؟
من و شلوارم...
جانستان بلوچستان (قسمت هشتم)
روح جهاد و اخلاص مرزی نمیشناسد.
جانستان بلوچستان (قسمت هفتم)
عاشق شدیم و عاشق حیران ما شدند
[همه عناوین(201)][عناوین آرشیوشده]