سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   خدایا! . . . از نادانی و بیهودگی و از گفتار و کردار بد به تو پناه می برم . [امام علی علیه السلام ـ در دعای یوم الهریر در پیکار صفّین ـ]
 

 وقتی از سر عادت سراغ مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی رفتیم و اعمال این شب عزیز را دیدیم متوجه شدیم که ، خدا آخه چقدر تو مهربونی ( غیب گفتم ) هیمن طوری ما بنده های گنهکار رو می خوای ببخشی مگر ما کم جفا کردیم درحق خودمون!
پس اگر طالبی کیفیتشو از این جا ببین!
نمیدونم چرا بین این همه جمعه و شب جمعه، شب جمعه اول ماه رجب رو برای شب آرزوها انتخاب کردند. کارهای خدا بی حکمت نیست، حکماً دلیل خاصی داشته شک نکن!
می خواستم چند تا آرزوی قشنگ کنم پشیمون شدم دیدم سیاسی می شه احتمال داره شهر شلوغ بشه فعلا بخیال!

از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که فرمودند:
از اولین شب جمعه در ماه رجب غافل نشوید. زیرا شبی است که فرشتگان آن را ( لیله الرغائب ) نامند. این نامگذاری به این جهت است که هنگامی که یک سوم از شب گذشت هیچ فرشته ای در آسمانها و زمین نمی ماند مگر این که در کعبه و اطراف آن جمع می شوند. آنگاه خداوند به طور غیر منتظره بر آنان وارد شده و می فرماید : ای فرشتگانم! هرچه می خواهید از من درخواست کنید. فرشتگان عرض می کنند : حاجت ما این است که از روزه داران رجب درگذری. خداوند می فرماید: این کار را انجام دادم.

از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که فرمودند:
..قسم به کسی که جانم در دست اوست این نماز را هیچ مرد و زنی ار بندگان خدا نمی گزارد مگر این که خدا گناهان او را می آمرزد هرچند به انداره کف دریا باشد...



کلمات کلیدی :
  نوشته شده در  پنج شنبه 87 تیر 20ساعت  12:18 عصر  توسط عشاق                نظرات دیگران()
آدرس مستقیم این نوشته

یکی از مراقبات در این ماه بیاد داشتن حدیث « ملک داعی » می باشد که پیامبر (ص) روایت شده است. پیامبر (ص) فرمود:
( خدای متعال در آسمان هفتم فرشته ای را قرار داده است که ( داعی ) گفته می شود. هنگام که ماه رجب آمد، این فرشته در هر شب این ماه تا صبح می گوید: خوشا بحال تسبیح کنندگان خدا، خوشا بحال فرمانبرداران خدا. خدای متعال می فرماید: همنشین کسی هستم که فرمانبردارم باشد و بخشنده خواهان بخشایش هستم. ماه ماه من بنده بنده من و رحمت رحمت من است. هرکس در این ماه من را بخواند او را اجابت می کنم و هرکس از من بخواهد به او می دهم و هرکس از من هدایت بخواهد او را هدایت می کنم. این ماه را رشته ای بین خود و بندگانم قرار دادم که هرکس آن را بگیرد به من می رسد.)
عجیب تر از این دیده ای! دیده ای که خالق مخلوق را برای همنشین خود بخواند ولی مخلوق اجابت نکند و در حالی که آقا مناجات بنده و انس او را دوست دارد، بنده از قبول عنایت او خودداری کند! پس با تاسف و اعتراف به غفلتهای خود و با ناچاری جواب می گوییم: بله، ای پرودرگار و آقا و ای مالک و مولا! اگر توفیق تو نصیب ما شده و در این دعوت عنایت تو شامل حال ما شود و با این دعوت ما را به کرامت برسانی – چنانچه از کرم تو شامل حال ما شود و با این دعوت ما را به کرامت برسانی – چنانچه از کرم تو جز این انتظار نمی رود و از کمال بخشش تو جز این انتظار نیست – چه سعادت بزرگی که در این صورت به بالاتر از آرزو خود می رسیم. ولی وای بر ما اگر جز این باشد.



کلمات کلیدی :
  نوشته شده در  سه شنبه 87 تیر 18ساعت  10:3 عصر  توسط عشاق                نظرات دیگران()
آدرس مستقیم این نوشته

وصیت نامه
اینجانب محمد حسینی بهشتی، دارنده شناسنامه شماره 13707 از اصفهان وصیت می کنم به همسرم و فرزندانم و سایر بستگانم که در زندگی بیش از هر چیز به فروغ الهی که در دل انسانهاست اهمیت دهند و با ایمان به خدای یکتای علیم قدیر سمیع بصیر رحمان و رحیم و پیامبران بزرگوارش و پیروی از خاتم پیامبران و کتابش قرآن و از ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین و اهتمام به ذکر و یاد خدای و نماز با حضور قلب، روزه. عبادات دیگر و انفاق و ایثار و صدق و جهاد بی امان در این راه و حضور پیگیر در جماعت و انس با مردم راه سعادت را به روی خود باز گردانند. و وصیت می کنم که پس از ارتحال من بسوی خدا یک سوم از خانه مسکونی ام در تهران، قلهک، خیابان تورج، کوچه منطقی 8 و 9 و اثاث خانه متعلق به همسرم خانم عزت‌الشریفه مدرس مطلق است و از خدای متعال برای او و فرزندانم سعادت در راه خدا زیستن را خواستارم.

27 رجب 1400 هجری محمد حسینی بهشتی

ما بی شناسنامه نیستیم، ما از مردم جدا نمی باشیم، محل مهر جیره بندی قند و شکر، مهر شرکت در انتخابات ریاست جمهوری.

ما بی شناسنامه نیستیم، اولاد زجر کشیده آل عبا، فرزندان زندانهای بی نام و نشان و حبس ها و دخمه های فراموش، ما بی شناسنامه نیستیم اهل قنوتیم، ساکن دهستان نیایش و بچه جنوب عشقیم، کبوتران قباپوشی که بال در خون شهیدان کربلا نهاده ایم و عمری بر شاخه ها مرثیه خوان ذبح بنی آدم ، ما از امتزاج دو ایمان بدوی روستائی از تصادم دو عدم ساده بوجود آمده ایم، با هیچ کس هیچ فرقی نداریم و نمازمان را اول وقت می خوانیم.

ما محصول آن لحظاتی هستیم که خسته از بیل و رنجور از داس خیمه دعائی برافراشته اند، ما ساده‌نشینان کاخ ویرانه فقر و فنائیم. پنجره هائی که روبسوی افق سبز توکل باز می شوند، ما مثل کتابی در هر گوشه خاک و در هر لحظه از روزگار باز می شویم و دیگران را از خود باخبر می کنیم.

ما مثل وضو ساده و پاکیم، عین اقطار بی آلایش و معصومیم، ما را میشود در هر گوشه مسجد پیدا کرد. در هر جنسی جستجو نمود، با هر دردی دریافت، ما مثل تلاوت غمگینیم، مثل تکبیر حالت خنجر داریم، و دوستان ما شیران روز و پارسایان شبند، از نوح ببعد تا کربلا و هویزه وتا هویزه حضور داریم، پشت هر سنگی روییده ایم، با هر بوته ای رسیده ایم، بر هر شاخی بر داده ایم، ما در این آب و خاک سبز می شویم ما بی شناسنامه نیستیم.

خاستم چیزی بنویسم ولی قلم ناتوان است، غریب زیستی و شهادتت چون مولایت حسین گواهی بود بر حقانیت پاک زیستنت. و این امام بود که تو را به حق شناخت که فرمود : بهشتی یک ملت بود برای ملت.
 



کلمات کلیدی :
  نوشته شده در  جمعه 87 تیر 7ساعت  12:30 صبح  توسط عشاق                نظرات دیگران()
آدرس مستقیم این نوشته

<      1   2   3   4      >

لیست کل یادداشت ها
خیبری ساکته،دود نداره سوز داره
برای دل تنگی خودم
جلوه ای از عبادت امام رضا علیه السلام
کلنا عباسک یا زینب...!
اسلام علیک یا ابوتراب
برای مرغ سحر رسانه ملی، فرزاد جمشیدی
حماسه حضور
جانستان بلوچستان (قسمت نهم)
برگرد(خیبر)
کاش نماز عیدفطر را به امامت مولای غریبمان اقتدا کنیم؟
من و شلوارم...
جانستان بلوچستان (قسمت هشتم)
روح جهاد و اخلاص مرزی نمیشناسد.
جانستان بلوچستان (قسمت هفتم)
عاشق شدیم و عاشق حیران ما شدند
[همه عناوین(201)][عناوین آرشیوشده]