بسم رب الشهداء والصدیقین
انا لله و انا الیه راجعون
بسوزان هر طـــریقی می پسندی
کــه آتش از تو و خاکــــستر از من
بکش چون صید و در خونم بغلطان
تـــــماشا کـــردن از تــو پرپر از من
ندارم چون مطاعی دیگر ای عشق
بگیــــر انگشت و این انگشتر از من
مـــرا کـــن زائــــر بـــابای زیـــــنب
که خـون ســر از او چـشم تر از من
( حقایق باقی هستند ، شهیدان زنده هستند و من و تو مرده ایم . شهدا ء صدق و استقامت خویش را در آن عهد ازلی که با خدا بسته اند اثبات کردند کاش ما در خیل منتظران شهادت باشیم . )
خدایا ! از یک سو باید بمانیم تا شهید اینده شویم و از دیگر سو باید شهید شویم تا اینده بماند .
اه چه سخت است که در این دنیای مجازی صفحه ای را باز کنی و بدون انکه صاحب وبلاگ را دیده باشی برایش اشک بریزی و برای خود فاتحی بخوانی .
واگر این سخن نبود که سختی دنیا و آسانی آخرت است نمی دانستم که چه باید کنم .
اسلام علیک یا فاطمه الزهراء
سیده النساء العالمین
یا مظلومه المعضوبه و یا بنت نبی الرحمه
اسلام علیک یا ذوجه خیر خلق بعد رسول الله
خبر دار شدیم که یکی از دوستانمان ایلیا پطروسیان با کمال تاسّف و تاثّر، این دار فانی را وداع گفته اند و چند رو زی است که از میان ما پرگشودند .
بنده نیز این واقعه غمناک را به خانواده محترم ایشان تسلیت عرض میکنم و از صمیم قلب تقاضای صبر برای بازماندگان آن عزیز دارم .
برادر عزیزمان، ایلیا چند روزی است که در جوار آقا مرتضی علی (ع) به آرامشی خاص رسیده اند . و می دانیم که مهمان ساقی کوثرند در آن دنیا و بهشت برین جایگاهش . انشا الله
ســــاقی به نور باده بر افروز جام ما
مطرب بگو که کـار جهان شد به کام ما
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثـبـت است بر جریده ی عالم دوام مـا
رفقایی که مایل هستند برای شادی روح ایلیای عزیز یک ختم قرآن برگزار کنیم سریعتر اسامی و ایمیلهاشون رو به آدرس میل ارمیا بفرستند تا از طریق ایمیل هاشون از تاریخ و نحوه انجام اون مطلع بشوند
« ermiyaa@gmail.com »
بسم رب الشهدا
به کجا می رویم ؟ انتخاب راه موکول است به پاسخ این سئوال که به کجا می رویم ؟ ....
به انجا که غرب می خواهد و انجا که حضرت امام ( قدس ) می فرماید ؟ به آنجا که هواهای نفسانی می کشاند ویا آنجا که فطرت الهی مان « البته اگر در بعضی از ما مانده باشد » که امانتدار « عهد آلست » است ، می خواهد ؟ کدام یک ...
حق یا باطل ...
و تمایز این دو اگر آسان بود هیچگاه دچار مشکل و انحراف نمی شویم ، اما صعوبت کار انجاست که حق و با طل غالبا مزوج هم هستند و شیاطین در کمین :
تمام این گفته ها از سید مرتضی را گفتم تا بگویم که :
ای آنان که با یک گفته تکراری بخاطر اینکه غرب و غربزدگان و شیطان و اغواشدگانش به حراس افتاده اند ؛ شما نیز برای انکه وام دار آنانید به حراس افتاده اید !
و همانطور که آن مقتدایمان ؛ روح خدا ، پیربزرگمان گفت : « راه قدس از کربلا می گذرد » و حال که کربلا را فتح کرده ایم ؛ « آری ، کربلا را فتح کرده ایم . هرچند که ظاهر کربلا را نتوانستیم فتح کنیم ولی با طنش را فتح کرده ایم و به معراج بلندی دست یافتیم که جز مجاهدین راه خدا را نمی بخشند . و این سرّ الاسرار حزب الله است که اگر صد هزار بارهم فاش شود بازهم در نخواهید یافت . »
نوبت فتح قدس شریف است . « ما مرده و شما زنده ... خواهیم دید که بالا خره چه کسی پیروز خواهد شد و چه کسی کره زمین را به ارث خواهد برد ؛ حزب الله یا کاخ سیاه ، ولایت فقیه یا غرب و شرق و وام دارانشان ، امام زمان ( عج ) یا دجّال ...
و ما که بر وعده های خداوند یقین داریم که « ان الارض یرثها الصّالحون » این ماییم که زمین را به ارث خواهیم برد .
ما بیش از 25 سال است که می گوئیم اسرائیل و صهیونیزم از کره از کره زمین باید برداشته شود . و این حرف جدیدی نیست که براشفتید .
و حرف آخر این که صهیونیزم و عوامل داخلیش بدانند که ما اجازه نخواهیم داد که یک باردیگر جام زهر بر کاممان بریزید !
و من تو ای رفیق به کجا می رویم ؟
دسترسی به اینترنت بنده محدود شده لذا از تمامی دوستانی که زحمت می کشند و به خانه شهدا تشریف می آورند بخاطر اینکه نمی توانم به صفحه انها سر بزنم پوزش می خواهم و من الله التوفیق التماس دعا .
شبهای بی ستاره
یا علی؛ خدا چه قدر دامن مهربانی اش را برای تو وسعت داد و چه آغوش گرمی بر حیات سپید و شهادت سرخت گشود!
ای بهانه خلقت آدم!
حوایی ترین سیب آرزو!
بهشت دمیده در گوشه دل فاطمه!
ای ستاره برآمده از دل یلدایی ترین شب های بی چراغ!
تو آمدی تا زمین سبک سیر، وزن خود را در گامهای غرور تو احساس کند و آسمان بلند جز بر مدار دلتنگی های بزرگت نگردد.
تو آمدی تا عالم و آدم، تمام بصیرت خود را خرج کشف زوایای پنهان سیرت شگرف تو سازد.
تو آمدی تا بشر حیات والای خود را در قمار عقل و عشق، علم و جهل و کفر و ایمان درنبازد.
یاد دادی به مردمان زمین
که همه خوب و مهربان باشند
مثل آیینه، صاف و بی کینه
مثل باران آسمان باشند
ای معلم بزرگ شکوه و شکیب!
ای مدرس کتاب آفتابی عشق و امید!
ای مهربانترین پدر! عادل ترین حاکم! شجاع ترین سرباز! تواناترین مظلوم!
زیباترین تلاقی دریای احساس و آتشفشان خشم!
راز سر به مهر خدایی ترین خلقت بشری!
تو آمدی تا سکر مدام «شراب طهور» عشق و ولا را در جام جان جهانیان بارور سازی.
قامت کشیدی تا آشوب بزرگ قیامت را بیدار کنی.
خطبه خواندی تا لکنت زبان و قلم را فصاحتی شیرین بچشایی.
شمشیر زدی تا کژی های شک و شرک را به راستی ایمان و یقین بدل کنی.
سکوت کردی تا «شقشقیه» اشتر رهوار خلافت، گواه سرمستی حاکمان بی کفایت باشد.
چه شرنگ ها که نچشیدی و چه زجرها که نکشیدی؛ از دست زمانه نامراد کرولال و از سستی و خیانت «اشباه الرجال»!
من از کدام مصیبت سنگین تو سفره سخن به میان نهم که زبان را یارای گفتن و گوش را سرشنفتن باشد؟!
اندوه زهرایی ات چه قدر جانگزا و غم های مولایی ات چه بی منتهاست؟!
ای از پستان غیرت شیرخورده و از دستان شرک و نفاق، شمشیر!
ای دست خدا در آستین «مردی» و ای ذوالفقار میدانهای «جوانمردی»!
رفتی و کوفه کوفه حسرت را
در دل شیعه، شعله ور کردی
آه آتش گرفته ما را
در هوایت پرنده تر کردی
حالیا سیاهپوش تواند؛ شب های بی ستاره و روزهای بی فروغ ما. سیاهپوش خورشیدی که از گریبان «کعبه» برآمد و در «مسجد کوفه» غروب کرد.
سیاهی در سیاهی در سیاهی؛ سرنوشت محتوم همه علی ناشناسان زمین!
یا علی! پناه بر خدا از تیرگی دل و دیده و از بی فروغی این شب های بی سرنوشت «قدر» ناچشیده!
«لیلة القدر» نگاهت را از روزهای سیاهمان دریغ مدار و شبهای بی ستاره ما را رحم کن.
ای بزرگ! ای کریم! ای مظلوم! ای علی!
نویسنده : تقی متقی
شبی که سرنوشت سال را رقم می زند
یادآور شب های قدر
پرفضیلت ترین شبها
گفتگو با حق نزول قران در شب قدر
حقیقت شب قدر