سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   آن که با حق بستیزد خون خود بریزد . [نهج البلاغه]
 

شبهای بی ستاره
یا علی؛ خدا چه قدر دامن مهربانی اش را برای تو وسعت داد و چه آغوش گرمی بر حیات سپید و شهادت سرخت گشود!
ای بهانه خلقت آدم!
حوایی ترین سیب آرزو!
بهشت دمیده در گوشه دل فاطمه!
ای ستاره برآمده از دل یلدایی ترین شب های بی چراغ!
تو آمدی تا زمین سبک سیر، وزن خود را در گامهای غرور تو احساس کند و آسمان بلند جز بر مدار دلتنگی های بزرگت نگردد.
تو آمدی تا عالم و آدم، تمام بصیرت خود را خرج کشف زوایای پنهان سیرت شگرف تو سازد.
تو آمدی تا بشر حیات والای خود را در قمار عقل و عشق، علم و جهل و کفر و ایمان درنبازد.
یاد دادی به مردمان زمین
که همه خوب و مهربان باشند
مثل آیینه، صاف و بی کینه
مثل باران آسمان باشند
ای معلم بزرگ شکوه و شکیب!
ای مدرس کتاب آفتابی عشق و امید!
ای مهربانترین پدر! عادل ترین حاکم! شجاع ترین سرباز! تواناترین مظلوم!
زیباترین تلاقی دریای احساس و آتشفشان خشم!
راز سر به مهر خدایی ترین خلقت بشری!
تو آمدی تا سکر مدام «شراب طهور» عشق و ولا را در جام جان جهانیان بارور سازی.
قامت کشیدی تا آشوب بزرگ قیامت را بیدار کنی.
خطبه خواندی تا لکنت زبان و قلم را فصاحتی شیرین بچشایی.
شمشیر زدی تا کژی های شک و شرک را به راستی ایمان و یقین بدل کنی.
سکوت کردی تا «شقشقیه» اشتر رهوار خلافت، گواه سرمستی حاکمان بی کفایت باشد.
چه شرنگ ها که نچشیدی و چه زجرها که نکشیدی؛ از دست زمانه نامراد کرولال و از سستی و خیانت «اشباه الرجال»!
من از کدام مصیبت سنگین تو سفره سخن به میان نهم که زبان را یارای گفتن و گوش را سرشنفتن باشد؟!
اندوه زهرایی ات چه قدر جانگزا و غم های مولایی ات چه بی منتهاست؟!
ای از پستان غیرت شیرخورده و از دستان شرک و نفاق، شمشیر!
ای دست خدا در آستین «مردی» و ای ذوالفقار میدانهای «جوانمردی»!
رفتی و کوفه کوفه حسرت را
در دل شیعه، شعله ور کردی
آه آتش گرفته ما را
در هوایت پرنده تر کردی
حالیا سیاهپوش تواند؛ شب های بی ستاره و روزهای بی فروغ ما. سیاهپوش خورشیدی که از گریبان «کعبه» برآمد و در «مسجد کوفه» غروب کرد.
سیاهی در سیاهی در سیاهی؛ سرنوشت محتوم همه علی ناشناسان زمین!
یا علی! پناه بر خدا از تیرگی دل و دیده و از بی فروغی این شب های بی سرنوشت «قدر» ناچشیده!
«لیلة القدر» نگاهت را از روزهای سیاهمان دریغ مدار و شبهای بی ستاره ما را رحم کن.
ای بزرگ! ای کریم! ای مظلوم! ای علی!


نویسنده  : تقی متقی
 



شبی که سرنوشت سال را رقم می زند

یادآور شب های قدر

پرفضیلت ترین شبها

گفتگو با حق نزول قران در شب قدر

حقیقت شب قدر

 



کلمات کلیدی :
  نوشته شده در  دوشنبه 84 آبان 2ساعت  12:12 عصر  توسط عشاق                نظرات دیگران()
آدرس مستقیم این نوشته


لیست کل یادداشت ها
خیبری ساکته،دود نداره سوز داره
برای دل تنگی خودم
جلوه ای از عبادت امام رضا علیه السلام
کلنا عباسک یا زینب...!
اسلام علیک یا ابوتراب
برای مرغ سحر رسانه ملی، فرزاد جمشیدی
حماسه حضور
جانستان بلوچستان (قسمت نهم)
برگرد(خیبر)
کاش نماز عیدفطر را به امامت مولای غریبمان اقتدا کنیم؟
من و شلوارم...
جانستان بلوچستان (قسمت هشتم)
روح جهاد و اخلاص مرزی نمیشناسد.
جانستان بلوچستان (قسمت هفتم)
عاشق شدیم و عاشق حیران ما شدند
[همه عناوین(201)][عناوین آرشیوشده]