جلوه امام حسن علیه السلام
پیامبراکرم(ص) فرمود: «لوکان العقل رجلاً لکان الحسن» اگر قرار بود عقل به صورت انسانی مجسم شود، همانا به صورت حسن(ع) جلوه می کرد.
خنده های صبح دم نیمه رمضان سال سوم هجرت شاهد تولد نوزادی بود که شبیه ترین مردم به پیامبراکرم(ص) و عقلی مجسم، یعنی امام حسن مجتبی(ع) بود.
امام حسن(ع) از پدری همچون علی مرتضی و در دامان مادری شایسته همچون زهرای اطهر متولد گردید و در مکتب نبوی تربیت یافت و برای پذیرفتن مسؤولیت خطیر رهبری امت آماده شد.
مژده ولادت امام حسن(ع) به گوش پیامبر رسید، به خانه دخترش آمد و فرمود فرزند من را بیاورید هنگامی که نوزاد را به آغوش رسول خدا سپردند با لبخندی پذیرای نوزاد شد و فرمود خدایا این کودک، پسر من است، من او را دوست دارم، او را دوست بدار و نیز هرکس که او را دوست می دارد، دوست بدار. و بارها می فرمود: محبوبترین افراد از خاندانم نزد من، حسن و حسین است.
«تو بزرگوار، پسر بزرگوار و برادربزرگواری، تو امام، پسر امام و برادر امامی، تو حجت خدا، پسر حجت خدا و پدر حجت های خدایی ...» و یا می فرمود: او (امام حسن(ع)) سرور جوانان اهل بهشت است و حجت خدا در میان امت، فرمان او، فرمان من و گفتارش، گفتار من است. هرکس او را پیروی کند مرا پیروی کرده و هرکس او را نافرمانی کند، مرا نافرمانی کرده است. شواهد زیادی موجود است که پیامبر اکرم(ص) اهتمام زیادی داشت تا مبانی و اصولی را که برای تشکیل جامعه ای بر مبنای بینش اعتقادی لازم و ضروری است از طریق امام حسن(ع) به امت خویش انتقال دهد و ضمانت های کافی برای نفوذناپذیری جامعه اسلامی و بازداشت و جدان عمومی امت از هرگونه تفرقه بر اثر تحریف ایجاد نماید.
براین اساس پیامبر اکرم(ص) بارها و به صورت علنی، جملاتی در تأییدامام حسن(ع) و امام حسین(ع) می فرمود و در عمل با مشاهده آن دو ـ حتی سخنان خویش را قطع می کرد و از منبر پایین می آمد و آن دو را در آغوش می گرفت، می بوسید و می فرمود: محبوبترین افراد از خاندانم نزد من، حسن و حسین هستند.
این رفتار پیامبر اکرم(ص) که به بصیرت آینده امت را پیش بینی می نمود، موجب می شد تا در وجدان امت اسلامی جای شک و شبهه ای باقی نماند و رهبری امت از طریق امام علی(ع) و فرزندانش تثبیت گردد. میلاد مسعود خورشید درخشان امامت در کانون عصمت و طهارت برعموم مسلمانان مبارک باد.
بسم رب الشهدا
سختی، دنیا و شیرینی، آخرت است.
سلام بر عشق . سلام بر همدم و همراز عشق یعنی شهید و شهادت . سلام بر خالق و زیباترین ماهش رمضان .
اگر تنهایی حسین (ع) در کربلا ، سوز ناله های علی (ع) در چاههای کوفه ، سینه های پور خون فاطمه در کوچه های مدینه و جگرهای سوخته حسین (ع) و مصیبت های زینب در صحاری کربلا و مشک بی آب عباس و دستان جداشده اش نبود . مگر شهادت معنا و اعتباری به خود خواهد گرفت .
سلام بر عشق .
سلام بر همدم و همراز عشق
یعنی خون و شمشیر .
منبع : دفتر سبز
1 - و تبیلغات این غول دهشت انگیز بعد از قبضه کردن کوچه ها ، شهر ، خانه هایمان چنبره بر مدرسه هایمان و قلب های ساده و پاک کودکانمان زده است . من و شما را بسوی مصرف گرایی سوق می دهد !
2 - مطلب جالبی خواندیم در مورد مافیایی اقتصاد از خواندش متضرر نخواهید شد !
3 - در آخر در نزدیکی ماه مهمانی خدا اگر قابل دانستید در حق ما هم دعا کنید .
یا علی مددی!
بسم رب الشهدا
با سلام و عرض تبریک هفته دفاع مقدس ، و دفاع از دین و آیین ، وطن ناموس مقدس است . در یاداشت قبلی دوستی مطلبی را در بخش نظرات نوشته بودند که مجبور شدیم برای چندمین بار متذکر شویم همان طور که حضرت امام قدّس الله نفسة الزّکیة فرمودند ما فقط دفاع کردیم درمقابل متجاوزین . یاد آنان که با نثار خون پاک خود نعمت زندگی کردن در آرامش را به ما اعطاء نمودند گرامی میداریم . روحشان شاد راهشان پور رهرو باد .
خواست ملت ایران :
داشتن فن آوری هسته ای حق ماست
ضمن محکوم کردن قطعنامه غیر حقوقی و غیر قابل قبول شورای حکام
با امضای این بیانیه اعتراض خود را به این اقدام شورای حکام اعلام میداریم
برای امضا روی عکس کلیـک کنید
باز امشب
باز امشب یاد لشگرکرده ام
یاد سرداران بی سر کرده ام
باز امشب یاد یاران شهید
پرده بعض گلویم را درید
یاد مردانی زنسل بو تراب
شرمگین از خونشان صد آفتاب
یاد گمنامان تیپ ذولفقار
می کند باز این دلم را بی قرار
یاد مردانی که بی سر بوده اند
با شقایقها برادر بوده اند
یاد غواصان گردان حبیب
سینه سرخان صمیمی و نجیب
یاد سوسنگرد و تیپ نینوا
یاد بهمن شیر و شبهای دعا
یاد شبهایی که معبر می زدیم
در دل شبها منور می زدیم
یاد سرداران عاشورا ، خدا
می برد دل را به سمت کربلا
می برد آنجا که آغاز است و بس
می برد آنجا که پرواز است و بس
می برد اروند و نجوا می کند
در دلم صد حشر بر پا می کند
می برد بی دغد غه بی ادّعا
کو به کو تا سرزمین لا له ها
در جزیره می برد مجنون کند
چون بلم ها باز غرق خون کند
می برد آنجا که پرپر می شویم
تا همانجا که کبوتر می شویم
بُرد و آخر کاردستم داد عشق
بازهم شکستم داد عشق
واژه ها امشب مرا یاری کنید
مانده ام آخر شما کاری کنید
مانده ام با داغ درد و لاله من
مانده ام با زخم چندین ساله من
بارها داغ برادر دیده ام
داغ گل ، داغ صنوبر دیده ام
زخمها از تیرو خنجر دیده ام
دل به دست عافیت نسپرده ام
باز امشب یاد لشگر کرده ام
یاد سرداران بی سر کرده ام
با توأم ای باکری ای هم نبرد
ای برادر ، هم نفس ، همراز درد
بی تو اینجا بوی غربت می دهد
بوی غفلت ، بوی تهمت می دهد
دیگر اینجا منطق باروت نیست
هیچ کس راصحبت از مأووت نیست
با تو بودم ، شادی یم گم نبود
اشک و آه و سوزهایم گم نبود
پیرهن گم کرده ام همرنگ خاک
پیرهن خونی و زخمی چاک چاک
پیرهن زخم زبانم می زنند
بازهم آتش به جانم می زنند
فاو تا فاو این دلم درشیون است
صد شلمچه درد امشب با من است
عشق زیر آتش خمپاره ماند
ای دریغا ، دل ، دلم بیچاره ماند
با توأم ای درد پیش از من نمیر
درد اینک دست روحم را بگیر
جاده ها دق کرده اند از انتظار
این قرار ما نبود ای تکسوار