بسم رب الشهدا
میلاد مسعود خورشید عدالت منجی بشریت قائم آل محمد(ص) مبارک باد.
خدای را سپاس که باردیگر زمزمه های جشن میلادت از عاشقانت شنیده می شود.
شیرینی نام تو و شهد یادت به کامها می نشیند
دوباره طاق ها برای نصرت تو قد علم می کنند.
فرارسیدن سالروز ولادت یگانه منجی عالم بشریت، قطب عالم امکان، صاحب العصر و الزمان، فخر زمین و زمان حضرت حجت بن الحسن العسکری(ارواحنا لتراب مقدمه الفداه) برتمامی مردم جهان مبارک باد. (چرا که اوست که تمامی مردم جهان به دنبالش می گردند.)
باید بدانیم که آن حضرت دلسوز ما است و با علم و قدرتی که خدای متعال به او عنایت فرموده، نسبت به شیعیان خود اهتمام دارد و کارها می گشاید. او فریادرس و رحمت واسعه است که البته اگر توجه ما به حضرتش بیشتر شود، لطف و مرحمت او نیز به ما فزونی خواهد گرفت.
بویژه باید نوجوانان و جوانانمان را بیشتر و بیشتر آگاه کنیم که خداوندمتعال پناهی برای ما قرار داده است و در روزگار اوج گیری تنگناهای مادی و معنوی او همچون پدری مهربان از ما دستگیری می کندزیرا به قدرت الهی هم بسیار به ما نزدیک و از احوال ما باخبر است و هم پنجه ای گره گشا و قدرت خدادادی عظیمی دارد.
ـ طبیعتاً شیعه باید منتظر ظهور امام (ع) باشد و انتظار ظهور مصلح یقیناً اصلاح گر و سازنده است . این انتظار باید برای شیعه به صورت فرهنگ و ملکه روحی درآید به گونه ای که در حالت کمال آن ، دائمی و بی وقفه باشد.
ـ باید با امام خویش رابطه ای تنگاتنگ و فراگیر برقرار کرد، صبح و شب به حضرتش سلام داد و در اندیشه او بود و از آن جناب کمک خواست ، برای سلامتی ایشان صدقه داد، یاد او را زنده نگاه داشت و…
اما… کاش این شور و شوق و زمزمه های عاشقان مختص به این ایام نباشد.
کاش حال و هوای دلمان همیشه به رنگ نیمه شعبان باشد.
کاش انتظار او زنگی باشد که از نافرمانیش ما را نگه دارد.
کاش دردمان همیشه با توسل به او آرام گیرد.
کاش دستمان اکثراً جز به دعا برای او به سوی آسمان بالا نرود.
بیاییم همیشه به یاد آن محبوب دلها باشیم و برای ظهورش دعا کنیم.
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام دوستان !
ای دوست ! اگر امروز من تو در هوای مطبوع اطاقمان در پشت میز کامپیوترمان ( همان رایانه) نشسته ایم و این طرف و آن طرف سرک میکشیم بدانیم که مردانی مرد بودند که در گرمای مرداد ماه آبادان ایستادن و از جان خود گذشتند تا ما امروز در رفاه کامل باشیم !!!
« در روزگارانی که خطر انقراض ، نسل انسان را تهدید می کرد ، مردانی مرد با وفای به عهد ، همان عهدی که در دیدار نخست با خدای خویش بسته بودند به انسانیت مرده جانی دوباره بخشیدند . وطن ایشان اما چونان دیگر آدمیان ، زمین نبود . تو گوی نه در زمین که در زمان زندگی می کردند . نه در کربلا که در عاشورا . نه در عرفات که در عرفه ، ونه درزمینی که آدم سقوط کرد ، بل در زمانی که حسین ، آدمیت را در آن وادی لم یزرع به صعود رساند و حج را به نفع هجرت ، و دیانت را به سود شهادت ، نیمه تمام رهاکرد ، تا این بار به جای آدمیت ، این آدم باشد که قربانی شود . » ( 1 )
و شهدا نیز در کاروان عشق هم قافله سید الشهدا و سید العرفا بوده اند . آن چیز که با عث شد دوباره بیادشان بیفتیم عکس های بود که در صفحه اینتنرتی شهید آوینی دیدیم . و در جامعه هر روز بیشتر از دیروز می بینیم .
« در پیش چشم همه آن بسیجیانی که ملازم معراج عرفانی عشاق تا سدرة المنتهی بوده اند و رموز عشق را از سرچشمه حقیقی آن آموخته اند... آیا انصاف است که باز اجازه دهیم تا اولیای شیطان با شیطنت، ساحت مقدس شهر را همان شهری که هنوز صدای بسیجیانش بگوش می رسد _ اگر گو ش شنوای مانده باشد _ در لجن زار خود غرق کنند .
ای دوست ! سخنم با توست که این صفحات را می خوانی والاّ آنان که این گونه شهر را به تاراج می برند اگر هم گذرشان به این صفحات بیفتد بعد از اینکه لوگوی ما و آن چشمان دل فریب حاجی را ببینند چنان با سرعت بر روی ضرب در قرمز رنگ بالای صفحه کلیک کنند که حتی بسم رب الشهدا را هم نبینند . !
اگر وظیفه خود نمی دانستیم این چند خط را هم نمی نوشتیم و همچنان در خود می ریختیم و شبهای سه شنبه در چاهی . چرا باور نمی کنیم که او همینک که می نویسم و می خوانید نظاره گر ماست . چرا آزرده خاطرش می کنیم . چرا چشم بروی همه بدیها بسته ایم ، مسئولین مملکتی ما ....
بیاییم همیشه به یاد آن محبوب دلها باشیم و برای ظهورش دعا کنیم.
اللهم عجل لولیک الفرج
پی نوشت :
1_ مجله یاد ماندگاد شماره دوم صفحه سوم .