• وبلاگ : :: الله اکبر ، خامنه اي رهبر :: وبلاگ خيبريان
  • يادداشت : يا منجي !
  • نظرات : 0 خصوصي ، 16 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    به نام خدا

    سلام

    هفته دفاع مقدس را خدمت شما تبريك عرض مي كنم

    لينك شما را گذاشتم اميدوارم كه موفق باشيد

    يا علي

    سلام به شما

    ازاين كه يادي از رزمندگان وايثارگران كرديد جاي تشكردارد.به راستي درهرمملكتي مدافعان كشور واعتقادات دربربر متجاوزان موردتقدير قرارگرفته ومي گيرد. اما عزيزم شما به اين فكركرده ايد كه تاديروزاگر كسي درعراق كشته مي شد كافر وجهنمي معرفي مي شد ولي امروز از تريبون نماز جمعه ها همان مردمي كه به ايران حمله كرده بودند مردمي باشعور وشجاع ومسلما ن و.. معرفي مي شوند؟!! نمي گويم كه اشتباه مي كنند نه .مي گويم گاهي فكر مي كنم كه مارابازي داده بودند همين مسولان خودمان. باور نمي كني نكن.اما بدان كه سياست ميدان ديگري است. وبازيگران سياسي غيراز رزمندگاني هستند كه كشتند يا كشته شدندويا امروز در بيمارستانها نفس هاي آخررا مي كشند وهرچندگاه يكي شهيد مي شود.بگذريم.

    راستي وقتي مطلبي را مي خواهي بقبولاني سعي كن قسم نخوري .در نوشته ات چندجا قسم يادكرده اي.شك داري كه خواننده قبول كند؟واگرقسم خوري قبول مي كنند؟ممنونم از شما.

    قاصدك.

    پاسخ

    بسم رب الشهدا . .... ! ياد آن شب كه با لاي پشت بام هتل در كربلا با سيد نشستيم و براي پدرش گريه كرديم و او كه مي گفت چگونه پدرش را بازور به جنگ عليه ما فرستاده بودند !!! ( كه در نظر بنده حقير او هم شهيد است ! ) آن شب و حرفهاي زيادي بين من وسيد با ترس رد و بدل شد ترس از جاسم مراقب كاروان ما . نمي دانم چرا نمي گذاشتند با عراقيها هم صحبت شويم . ((‌ .در نوشته ات چندجا قسم يادكرده اي.شك داري كه .... ) در مورد اين گفته شما ما كه قسم را در نوشته ها ي خود پيدا نكرديم . !!! در آخر دوست عزيز ما كه از سياست جمله اي به ميان نياورديم كه اين خود ميدان ديگري است . در آخر از شما به خاطر ابراز نظرتان سپاسگذارم . يا علي مددي !

    به نام او كه هر چه كرديم به چشم كرمش زيبا بود

    الا كه نور خدايي خدا كند كه بيايي

    خدايا !

    از آن زمان كه شنيده ام محبوبمان ناشناس در ميان ما مي گردد و در همين فضا تنفس مي كند ، به همه سلام مي كنم شايد كه لااقل پاسخي هرچند به ناشناس از او بشنوم .

    يابن الحسن !

    به كسي جمال خود را ننموده اي و بينم

    همه جا به هر زباني بود از تو گفتگويي

    مهدي جان !

    بيا كه انتظار از لغت نامه ها پاك شود .

    اي كه يك گوشه چشمت غم عالم ببرد

    حيف باشد كه تو باشي و مرا غم ببرد

    ميلاد عشق بر عاشقان مبارك باد .

    سلام

    خيلي خوشحالم كه اين توفيق نصيبم شد تا وبلاگتون رو مشاهده كنم واز خوندن مطالبش لذت ببرم واقعا از حضور شما وهمه دوستاني كه اينچنين ازارزشها دفاع مي كنند خرسندم .

    منهم ميلاد موعود مهربان رو به محضرتون تبريك مي گم واين رباعي رو تقديم همه منتظران مي كنم

    مهدي اگر ازمنتظرانت بوديم ..........جون ديده نرگس نگرانت بوديم

    با اينهمه رو سياهي وسنگدلي....اي كاش كه ازهمسفرانت بوديم

    ياعلي

    سلام

    من هم ميلاد امام زمان را به شما تبريك ميگم

    وبلاگ خوبي داريد

    به من هم سر بزنيد

    موفق باشيد

    http://aref19.parsiblog.com

    در با؛ آسماني همسفر مهتاب به مناسبت شكوفا شدن نرگس نرچس محفل انسي اراسته ام. پذيراي قدوم دوستداران اهل بيت و منتظران مولاي عاشقان هستم - التماس دعا


    من موعود زمانم، صاحب عصر، پرورده دامن نرگس و آورنده عدل خدا.
    من مهدى، قائمه گيتى، خرد هستى و ادامه خدايم.
    شكيب شما در سراشيب عمر. ميوه باغ آفرينش، فراخى آسمانها و نجابت زمين.
    من گريه‏هاى شما را مى‏شناسم.
    با انتظار شما هر شام ديدار مى‏كنم.
    نغمه‏گر ندبه‏هاى شما در ميان كاج هاى غيبتم.
    اشك هاى شما آينده من است.
    دلتنگي هاى من، گشايش بخت ‏شماست.
    من موى گره در گرهم را نذر پريشان شمايان كرده‏ام .
    انا المهدى؛ من موعود زمانم، پرورده دامن نرگس و آورنده عدل خدا.
    با من از همه آنچه در دل داريد بگوييد.
    از گرانى بار انتظار؛
    از تيرگى شبهاى غيبت؛
    از هيمنه جور؛
    از هيبت گناه، از فريب سراب، از دروغ خنده‏ها و از دورى اقبال.
    من با ندبه‏هاى شما مى‏بالم.
    من تنگى دل شما را مى‏شناسم.
    من برق چشم شما را مى‏ بينم .
    گرمى دست‏هاى شما، چراغ خيمه صحرايى من است.
    انا المهدى؛ من موعود زمانم، صاحب عصر، پرورده دامن نرگس و آورنده عدل خدا.
    از دورى و ديرى با من بگوييد. جز من كسى حرف شما را باور نمى‏كند.
    جز من كيست كه بداند روزگار شما چگونه روزگارى است؟
    جز من كيست كه بداند زخم شما، شكوفه كدام غم است؟
    گريه شما، جارى چه اندوهى است؟
    و خنده شما تا كجا شكوهمند است؟
    مرا باور كنيد.
    من تنهايى شما هستم.
    اسب آرزوهاى شما، تنها در چمن ظهور من چابك است.
    پرنده اميد شما را من پرواز مى‏دهم.
    و آشناترين رهگذر شهر شما منم.
    اناالمهدى؛ من موعود زمانم، پرورده دامن نرگس و آورنده عدل خدا.
    مرا بخوانيد و بخواهيد.
    مرا تا صبح ظهور، انتظار كشيد.
    مرا كه چون پدران روستايى، با دستمالى از مهربانى به سوى شما مى‏آيم.
    با يك سبد انار؛
    يك طبق سيب؛
    و يك سينه سخن.
    من شما را از گريه‏هاى شما مى‏شناسم و شما مرا از اجابت‏هايم.
    امسال، باران گرسنه خاك است.
    ابرها ديگر نمى‏بارند.
    خورشيد به ناز نشسته است.
    بهار خرمى نمى‏كند.
    آيا از ياد برده‏اند كه شما جمعه‏ شناسان هفته انتظاريد؟
    نمى‏دانند شما شب ها مرا به خواب مى‏بينيد؟
    و روزها
    زمين را با آهن اندوه مى‏شكافيد؟
    امسال زمين ركاب نمى‏دهد،
    و گريه انتظار، شما را امان.
    من مى‏آيم، كه هر سال، بهار آمدنى است.
    من مى‏آيم كه سفره شما بى ‏نان نباشد.
    و هفته شما، بى ‏جمعه.
    اناالمهدى؛ من موعود زمانم. صاحب عصر، قائمه گيتى، خرد هستى، پرورده دامن نرگس و آورنده عدل خدا.

    اناالمهدى



    ميلاد با سعادت قائم آل محمد ، مولاي عاشقان ،


    اميد دل منتظران ، حضرت حجة بن الحسن


    العسگري، مهدي صاحب الزما ن عجل الله تعالي فرجه شريف مبارك باد





    آب زنيد راه را ، هين كه نگار ميرسد


    مژده دهيد باغ را ، بوي بهار ميرسد



    راه دهيد يار را ، آن مه ده چهار را


    كز رخ نور بخش او ، نور نثار ميرسد



    چاك شدست آسمان ، غلغله ايست درجهان


    عنبرو مشگ مي دمد ، چونكه به يار ميرسد



    رونق باغ ميرسد ، چشم و چراغ ميرسد


    غم به كناره ميرود ، مه به كنار ميرسد



    باغ سلام مي كند ، سرو قيام مي كند


    سبزه پياده مي رود ، غنچه سوار ميرسد



    نوبت عشق مشتري، برسرچرخ ميزند

    نمايش تصوير در وضيعت عادي

    براي ديدن اندازه واقعي تصوير کليک کنيد

    ميلاد باسعادت حضرت مهدي عج

    برعموم شعيان و عاشقان ولايت مبارك باد

    عاشقان عيدتان مبارك

    سلام


    مهدي ما مي آيد


    هر لحظه كه مي گذرد لحظه ايي به آمدنش نزديك مي شويم


    چرا يادمان رفته ؟


    چرا آمدنش را باور نداريم ؟


    مهدي جان بيا ، بيا كه مدتهاست لبخندي بر لبان عاشقانت نمي بينم . مگر مي شود خنديد ، درحالي كه تو در چاه غيبت نهان هستي

       1   2      >