سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   [ و او را گفتند خردمند را براى ما بستاى فرمود : ] خردمند آن بود که هر چیزى را به جاى خود نهد . [ پس او را گفتند نادان را براى ما وصف کن ، گفت : ] وصف کردم . معنى آن این است که نادان آن بود که هر چیز را بدانجا که باید ننهد ، پس گویى ترک وصف ، او را وصف کردن است چه رفتارش مخالف خردمند بودن است . ] [نهج البلاغه]
 

هشتم صفر 1413 مصادف با (6 مرداد 1371) زعیم حوزه علمیه نجف اشرف و یکی از مراجع بزرگ تقلید جهان تشیع دار فانی را وداع گفت. جهان علم و دیانت در سوگ یکی از بزرگترین فقها، اصولیین و رجالیین معاصر نشست. شخصیتی که در شصت سال اخیر بیشترین تأثیر علمی را بر حوزه های فقهی شیعه داشته است و صدها مجتهد و فقیه و مفتی از محضر او استفاده کرده و با تصنیف و القای نزدیک به صد جلد کتاب استدلالی به حوزه های علمیه خدمت کرده است.

ابوالقاسم بن علی اکبر بن هاشم موسوی خویی در 15 رجب 1317(ق) در خوی متولد شد. بدنبال اختلاف علما در جریان نهضت مشروطیت پدر ایشان به نجف اشرف مهاجرت می کند و او دو سال بعد در سال 1330 به ایشان ملحق می شود. هر چند عراق آن روز نیز نه تنها از جریان مشروطیت و دسته بندیهای فقها در این مسئله خالی نیست، بلکه علاوه بر آن مبارزه علما علیه استعمار انگلیس در جریان است. در این نهضت مرحوم میرزا محمد تقی شیرازی در سامرا و مرحوم شیخ الشریعه اصفهانی در نجف، نقش تعیین کننده ای دارند. ابوالقاسم جوان در چنین محیطی پس از اتمام مرحله سطح در سال 1338 در سن بیست سالگی پا به عرصه تحصیل خارج می گذارد. و از همان آغاز آثار ذکاوت و استعداد علمی او چشمگیر و مشخص است. او افزون بر 12 سال از محضر اساتید ذیل استفاده می کند:

1. شیخ فتح الله مشهور به شیخ الشریعه اصفهانی، شیخ مهدی مازندرانی شیخ ضیاالدین عراقی، شیخ محمد حسین اصفهانی (کمپانی)، شیخ محمد حسین نائینی، شیخ محمد جواد بلاغی صاحب تفسیر آلاالرحمن، حکیم بزرگ مرحوم سیدحسین بادکوبی. بیشترین تحصیل او در فقه و اصول نزد مرحوم کمپانی و مرحوم نائینی صورت می گیرد. او نزد این دو عالم علاوه بر چند کتاب فقهی، یک دوره کامل خارج اصول را میگذراند و پس از درس استاد، مباحث مطروحه را برای دیگر طلاب که در بینشان اهل فضل کم نبود، تقریر می کند. مرحوم نائینی آخرین استادی است که او از محضرش استفاده کرده است.

در بیست و پنج سالگی (1342 ق) نخستین کتابش بنام «نفحات الاعجاز فی رد حسن الایجاز» را در نجف اشرف منتشر می کند. این کتاب نقد و پاسخی است به کتاب «حسن الایجاز فی ابطال الاعجاز» یک آمریکایی موسوم به نصیرالدین ظافر. ابوالقاسم جوان در این کتاب از اعجاز قرآن کریم دفاع می کند. شش سال بعد، با انتشار جلد اول «اجود التقریرات» که تقریر دروس مرحوم میرزای نائینی به قلم اوست، وی را به عنوان یک مجتهد جوان در حوزه نجف معرفی می کند. حدود سال 1352 ق. تدریس مرحله عالی خارج فقه و اصول را در مسجد خضرای نجف آغاز می کند و در این زمان جمعی از بزرگان علمای نجف مانند مرحوم نائینی، کمپانی، عراقی، بلاغی، میرزا آقاشیرازی و سید ابوالحسن اصفهانی به اجتهاد و فقاهت ایشان شهادت داده اند و در نزدیک شصت سال تدریس مداوم جمع کثیری از افاضل علمای جهان اسلام در محضر او پرورش می یابند. تدریس دو دوره کامل خارج مکاسب (بر مبنای مکاسب شیخ اعظم انصاری «ره ») و چند کتاب فقهی دیگر و نیز دو دوره کامل کتاب صلوه را در طول 25 سال، انجام می دهد و از سال 1377 ه.ق تدریس فروع متن عروه الوثقی را آغاز می کند و طی نزدیک به سی سال توفیق می یابد یک دوره کامل فقه استدلالی را به ترتیب عروه الوثقی به پایان برد.

او در عمر پربار خود موفق می شود شش دوره کامل خارج اصول را تدریس کند و تدریس دوره هفتم به واسطه اشتغالات مرجعیت در مسئله «ضد» رها می شود (ظاهراً قبل از 1400). انتشار جلد اول کتاب «البیان فی تفسیر القرآن» نشان داد که ایشان در علوم قرآنی و تفسیر نیز مبتکری نوآور و صاحب نظری بصیر است. اما علی رغم تدریس طولانی ایشان در فقه و اصول، تدریس تفسیر را به دلایلی ادامه نمی دهد.

از آن مرحوم در چهار زمینه کتاب به یادگار مانده است: فقه و اصول و رجال و تفسیر، و انصافاً در هر چهار رشته آثار ماندنی عرضه کرده است. آرا علمی آیت ا... العظمی خویی در زمره مطرح ترین آرا دروس فقه و اصول حوزه های علمیه است. هیچ کرسی تدریس فقهی یا اصول نسبت به آرا او نمی تواند بی اعتنا باشد، حال چه در تأیید مبنای او و چه در نقد دیدگاهش، مبالغه نیست اگر ادعا کنیم دیر زمانی است که بسیاری از دروس فقه و اصول نجف و قم با طرح آرا علمی او رونق می گیرد.

در اکثر کتب فقهی یا اصول منتشرشده سی سال اخیر تأثیر علمی او مشهود است. موسوعه کبیر رجالی او مبسوط ترین و در زمره قوی ترین مجموعه های رجالی شیعه است که هر عالمی در تحقیقات رجالی خود به آن نیازمند است. تفسیر «البیان» او گرچه تنها یک جلد است و مختصر، اما به جوانب مختلف علوم قرآنی پرداخته است و از تفسیر تنها به سوره مبارکه حمد اکتفا کرده است، اما به هر حال این تألیف یک نقطه عطف در تاریخ تألیف علوم قرآنی در جهان اسلام بویژه تشیع به شمار می رود.

مرحوم آیت الله خویی اگر چه در فقه و اصول تألیفات قلمی فراوانی ندارد، اما بیشترین تألیفات فقهی اصول در تقریر دروس فقه و اصول ایشان است. نظم و دقت اصولی، روانی و سادگی بیان و دوری از حشو و زوائد باعث شده است تقریرات دروس ایشان عملاً محور مطالعه جمع کثیری از طلاب در مرحله خارج باشد. آثار مطبوع ایشان شامل آثار فقهی، اصولی، رجالی و تفسیری که خود به رشته تحریر درآورده، میشود.

از مشهورترین شاگردان مرحوم آیت ا... العظمی خویی می توان از علمای ذیل یاد کرد:

شهید سید محمد باقر صدر، سید علی سیستانی، سید محمد روحانی، شیخ حسین وحید خراسانی، شیخ جواد تبریزی، میرزا علی غروی تبریزی، شیخ مرتضی بروجردی، سید رضا موسوی خلخالی و دیگر بزرگان.

آن مرحوم در تمام عمر ممحض در فقه و اصول و تدریس و تألیف بود و حفظ حوزه علمیههزارساله نجف اشرف را وظیفه اصلی خود می دانست. در زمان زعامت ایشان بر حوزه فیضیه نجف اتفاقات بسیار مهمی در عراق و ایران و جهان رخ داد. آن مرحوم در بعضی قضایای مهم مانند کشتار فیضیه در سال 1342، تبعید مرحوم امام خمینی به ترکیه و سپس به عراق به نفع نهضت اسلامی موضع گرفت. در تلگرافی در جریان جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل خواستار تحریم نفت و قطع رابطه با رژیم صهیونیستی شد و از مردم فلسطین حمایت کرد در جریانات اخیر عراق، ایشان متحمل تضییقات و مشقات فراوانی از سوی رژیم بعثی عراق شد.

مرحوم آیت ا... خویی (ره) عالمی بود که سعی کرد فقه شیعه را فارغ از زمان و مقتضیاتش بهشیوه سنتی استنباط کند و فقه فردی را کمال بخشد و در این راه منشأ خدمات فراوانی شد. علم اصول در منظر ایشان رفیع ترین جایگاهها را داشت و همین جایگاه ویژه علم اصول مهمترین خصیصه مکتب فقهی معاصر نجف (که ایشان شاخصه آن است) به شمار می رود. هم زمان با ایشانشاهد دو مکتب فقهی دیگر در قم هستیم. مکتب اول: روش مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (ره) است که مکتب فقهای نجف را استنباط افراطی در استفاده از علم اصول فقه می داند و می کوشد با توجه به چند عنصر تعیین کنندهیعنی تاریخ فقه و سیر تطور هر مسئله در بستر زمان، و توجه به اقوال اهل سنت به عنوان قرائنی برایفهم روایات ائمه اهل بیت علیهم السلام و توجه به اصول متلقات، با تمسک کمتر به اصول عملیه و صنایع دیگر اصولی خود را به گوهر شریعت نزدیک کند.

مکتب دوم: روش اخیر مرحوم آیت الله العظمی امام خمینی (ره) است که پس از پیاده کردن نظاماسلامی و لمس مشکلات اجرائی احکام شرع انور با توجه دادن به عناصر تعیین کننده زمان و مکان در فقه بسوی رفع نقیصه فردگرایی فقه شیعه و پی افکندن فقه اجتماعی شیعه به پیش می رود.

برای آن سید جلیل القدر رحمت و رضوان پروردگار را طلب می کنیم.



کلمات کلیدی :
  نوشته شده در  چهارشنبه 85 اسفند 9ساعت  11:32 صبح  توسط سید احمد ایمانی                نظرات دیگران()
آدرس مستقیم این نوشته

سلام دوستان

تا به حال شده به خاطر از دست دادن 45GB اطلاعات دچار مشکل بشین ؟ تا به حال شده جنازه هاردتون رو دستتون مونده باشه و توش هم کلی مطالب مفید ، کلی نرم افزار و کلی از کارهایی که طی سالیان طولانی طراحی کرده باشید وجود داشته باشه ؟ تا حالا شده هاردی که شما فقط 15 روز از اون استفاده کرده اید سکته قلبی کنه و بمیره ؟

خلاصه سرتون رو درد نیارم ، چند روز پیش هارد من با کلی اطلاعات به طور کاملا ناگهانی شروع کرد به صدا کردن و بعد از چند دقیقه صدا اینقدر زیاد شد که من مجبور شدم سیستم رو خاموش کنم. بعد هم که سیستم رو روشن کردم دیگه خبری از هارد نبود.

مادربرد ، هارد رو میشناخت ولی وقتی سیستم بالا می آمد خبری از هار نبود. من اولش کلی با سیم ها و جامپر ور رفتم ولی فایده نداشت . بعد رفتم تو کار نرم افزارهایی که اطلاعات هارد رو بر میگردونن ولی فایده نداشت اصلا هارد رو نمیدیدن که بخوان اطلاعات به من بدن.

بعد از حدود دو روز تلاش بی فایده راه حل عجیبی از طرف یکی از دوستان به من پیشنهاد شد ، من این پیشنهاد رو اصلا عملی و منطقی نمیدیدم ولی چون هیچ چاره ای نداشتم آن را انجام دادم.

و اما پیشنهاد : دوست من گفته بود که بعضی وقت ها سیلندر هارد که خراب میشه ، اگه اون رو در سرمای زیاد قرار بدی ، برای مدت کوتاهی شروع به کار می کنه . من هم هارد رو تو فریزر گذاشتم و بعد از هشت ساعت برداشتم و روی سیستم گذاشتم در عین ناباوری هارد سرحال تر از همیشه شروع به کار کرد و من دستپاچه شروع کردم به کپی کردن اطلاعات هارد روی سیستم ، ولی بعد از سه دقیقه هارد دوباره خراب شد و به شکل اول درآمد . آقا من این هارد رو سه بار تو فریزر گذاشتم ، بعد که یخ زد برداشتم و حدود 20 تا 30 مگابایت از اطلاعاتم رو کپی کردم و هارد مجددا قاط زد.

و نهایتا راه حل جالبی پیدا کردم که تصویر و فیلم اون رو هم براتون گذاشتم . تصاویر رو ببینید و اگر خواستید فیلم رو هم می تونید دانلود کنید.  {{{ دریافت فیلم }}}

 



کلمات کلیدی :
  نوشته شده در  یکشنبه 85 اسفند 6ساعت  8:18 عصر  توسط سید احمد ایمانی                نظرات دیگران()
آدرس مستقیم این نوشته

دل را به دسته گل های انتظار آذین می بندیم و چشم در راه مولود فضیلت ها و سرمشق عارفان و سالکان، امام موسی کاظم (ع) می نشینیم و ندا سر می دهیم: سلام ما بر تو ای که سجاده شب، غمناک از مناجات شب و نیمه شبت و میله های سرد و زندان شرمنده از این همه استقامت تو. ای سرمشق مقاومت و صبوری! ای اسطوره پرشکوه و هارون شکن!

ابوالحسن موسی بن جعفر (ع) امام هفتم از ائمه اثنی عشر (ع) و نهمین معصوم از چهارده معصوم (ع) تولد آن حضرت در ابواء (محلی میان مکه و مدینه) به روز یکشنبه هفتم صفر سال 128 یا 129 ق واقع شد.

چگونگی به امامت رسیدن آن حضرت:
در زمان حیات امام صادق (ع) کسانی از اصحاب آن حضرت معتقد بودند پس از ایشان اسماعیل امام خواهد شد. اما اسماعیل در زمان حیات پدر از دنیا رفت ولی کسانی مرگ او را باور نکردند و او را همچنان امام دانستند پس از وفات حضرت صادق (ع) عده ای چون از حیات اسماعیل مأیوس شدند پسر او محمد بن اسماعیل را امام دانستند و اسماعیلیه امروز بر این عقیده هستند و پس از او پسر او را امام می دانند و همینطور به ترتیب و به تفضیلی که در کتب اسماعیلیه مذکور است. پس از وفات حضرت صادق (ع) بزرگترین فرزند ایشان عبدالله نام داشت که بعضی او را عبدالله افطحمی دانند این عبدالله مقام و منزلت پسران دیگر حضرت صادق (ع) را نداشت و به قول شیخ مفید در”ارشاد” متهم بود که در اعتقادات با پدرش مخالف است و چون بزرگترین برادرانش از جهت سن و سال بود ادعای امامت کرد و برخی نیز از او پیروی کردند اما چون ضعف دعوی و دانش او را دیدند روی از او برتافتند و فقط عده قلیلی از او پیروی کردند که فطحیه موسوم هستند.

ـ برادر دیگر امام موسی کاظم (ع) اسحق که برادر تنی آن حضرت بود به ورع و صلاح و اجتهاد معروف بود اما برادرش موسی کاظم (ع) را قبول داشت و حتی از پدرش روایت می کرد که او تصریح بر امامت آن حضرت کرده است.

ـ برادر دیگر آن حضرت به نام محمد بن جعفر مردی سخی و شجاع بود و از زیدیه جارودیه بود و در زمان مامون در خراسان وفات یافت اماجلالت قدر و علو شأن و مکارم اخلاق و دانش وسیع امام موسی کاظم (ع) بقدری بارز و روشن بود که اکثریت شیعه پس از وفات امام صادق (ع) به امامت او گرویدند و علاوه بر این بسیاری از شیوخ و خواص اصحاب حضرت صادق (ع) مانند مفضل ابن عمر جعفی و معاذین کثیر و صغوان جمال و یعقوب سراج نص صریح امامت حضرت امام موسی الکاظم (ع) را از امام صادق (ع) روایت کردند و بدین ترتیب امامت ایشان در نظر اکثریت شیعه مسجل گردید.

شخصیت اخلاقی:

او در علم و تواضع و مکارم اخلاق و کثرت صدقات و سخاوت و بخشندگی ضرب المثل بود. بدان و بداندیشان را با عفو و احسان بیکران خویش تربیت می فرمود. شبها بطور ناشناس در کوچه های مدینه می گشت و به مستمندان کمک می کرد. مبلغ دویست، سیصد و چهارصد دینار در کیسه ها می گذاشت و در مدینه میان نیازمندان قسمت می کرد. صرار (کیسه ها) موسی بن جعفر در مدینه معروف بود. و اگر به کسی صره ای می رسید بی نیاز می گشت معذلک در اطاقی که نماز می گذارد جز بوریا و مصحف و شمشیر چیزی نبود.

برخورد حاکمان سیاسی معاصر با امام:

مهدی خلیفه عباسی امام را در بغداد بازداشت کرد اما بر اثر خوابی که دید و نیز تحت تأثیر شخصیت امام از او عذرخواهی کرد و به مدینه اش بازگرداند گویند که مهدی از امام تعهد گرفت که بر او و فرزندانش قیام نکند این روایت نشان می دهد که امام کاظم (ع) قیام را در آن زمان صلاح و شایسته نمی دانسته است و با آنکه از جهت کثرت عبادت و زهد به (العبد الصالح) معروف بوده است بقدری در انظار مردم مقامی والا و ارجمند داشته است که او را شایسته مقام خلافت و امامت ظاهری نیز می دانستند و همین امر موجب تشویش و اضطراب دستگاه خلافت گردیده و مهدی به حبس او فرمان داده است.

ـ زمخشری در (ربیع الابرار) آورده است که هارون فرزند مهدی در یکی از ملاقاتها به امام پیشنهاد نمود فدک را تحویل بگیرد و حضرت نپذیرفت. وقتی اصرار زیاد کرد فرمود می پذیرم به شرط آن که تمام آن ملک را با حدودی که تعیین می کنم به من واگذاری، هارون گفت حدود آن چیست؟ امام فرمود یک حد آن به عدن است حد دیگرش به سمرقند و حد سومش به افریقیه (آفریقا) و حد چهارمش کناره دریای خزر است. هارون از شنیدن این سخن سخت برآشفت و گفت: پس برای ما چه چیز باقی می ماند؟ امام فرمود:
می دانستم اگر حدود فدک را تعیین کنم آن را به مامسترد نخواهی کرد (یعنی خلافت و اداره سراسر کشور اسلام حق منست) از آن روز هارون کمر به قتل موسی بن جعفر (ع) بست. در سفر هارون به مدینه هنگام زیارت قبر رسول الله (ص) در حضور سران قریش و روسای قبایل و علما و قضات بلاد اسلام گفت: السلام علیک یا رسول الله، السلام علیک یا بن عم و این را از روی فخر فروشی به دیگران گفت. امام کاظم (ع) حاضر بود و فرمود: السلام علیک یا رسول الله، السلام علیک یا ابت (یعنی سلام بر تو ای پدر من). می گویند هارون دگرگون شد و خشم از چهره اش نمودار گردید.

زندان نمودن امام و چگونگی شهادت:

درباره حبس امام موسی (ع) به دست هارون الرشید شیخ مفید در ارشاد روایت می کند که علت گرفتاری و زندانی شدن امام، یحیی بن خالد بن بر مک بوده است زیرا هارون فرزند خود امین را به یکی از مقربان خود به امام جعفربن محمد ابن اشعث که مدتی هم والی خراسان بوده است سپرده بود و یحیی بن خالد بیم آن را داشت که اگر خلافت به امین برسد جعفربن محمد را همه کاره دستگاه خلافت سازد و یحیی و بر مکیان از مقام خود بیفتند. جعفر بن محمد بن اشعث شیعه بود و قایل به امامت موسی (ع) و یحیی این معنی را به هارون اعلام می داشت. سرانجام یحیی پسر برادر امام را به نام علی بن اسماعیل بن جعفر از مدینه خواست تا به وسیله او از امام و جعفر نزد هارون بدگویی کند. گویند امام هنگام حرکت علی بن اسماعیل از مدینه او را احضار کرد و از او خواست که از این سفر منصرف شود. و اگر ناچار می خواهد برود از او سعایت نکند. علی قبول نکرد و نزد یحیی رفت و بوسیله او پیش هارون بار یافت و گفت از شرق و غرب ممالک اسلامی مال به او می دهند تا آنجا که ملکی را توانست به هزار دینار بخرد. هارون در آن سال به حج رفت و در مدینه امام و جمعی از اشراف به استقبال او رفتند. اما هارون در قبر حضرت رسول (ص) گفت یا رسول الله از تو پوزش می خواهم که می خواهم موسی بن جعفر را به زندان افکنم زیرا او می خواهد امت ترا برهم زند و خونشان بریزد. آنگاه دستور داد تا امام را از مسجد بیرون بردند و او را پوشیده به بصره نزدوالی آن عیسی بن جعفربن منصور بردند.

عیسی پس از مدتی نامه ای به هارون نوشت وگفت که موسی بن جعفر در زندان جز عبادت ونماز کاری ندارد یا کسی بفرست که او را تحویل بگیرد یا من او را آزاد خواهم کرد. هارون امام را به بغداد آورد و به فضل بن ربیع سپرد و پس از مدتی از او خواست که امام را آزاری برساند اما فضل نپذیرفت و هارون او را به فضل بن یحیی بن خالد برمکی سپرد. چون امام در خانه فضل نیز به نماز و روزه و قرائت قرآن اشتغال داشت فضل بر او تنگ نگرفت و هارون از شنیدن این خبر در خشم شد و آخر الامر یحیی امام را به سندی بن شاهک سپرد و سندی آن حضرت را در زندان مسموم کرد و چون آن حضرت از سم وفات یافت سندی جسد آن حضرت را به فقها و اعیان بغداد نشان داد که ببیند در بدن او اثر زخم یا خفگی نیست. بعد او را در باب التبن در موضعی به نام مقابر قریش دفن کردند. تاریخ وفات آن حضرت را جمعه هفتم صفر یا پنجم یا بیست و پنجم رجب سال 183 ق در 55 سالگی گفته اند.

نجمه همسر امام:

نجمه، مادر بزرگوار امام رضا (ع) و از زنان مؤمنه، پارسا، نجیب و پاکیزه بود. حمیده، همسر امام صادق (ع)، او را که کنیزى از اهالى مغرب بود، خرید و به منزل برد.
نجمه در خانه امام صادق (ع)، حمیده خاتون را بسیار احترام مى کرد و به خاطر جلال و عظمت او، هیچ گاه نزدش نمى نشست! روزى حمیده در عالم رویا، رسول گرامى اسلام (ص) را دید که به او فرمودند: اى حمیده! نـجـمـه را به ازدواج فرزند خود موسى درآور زیرا از او فرزندى به دنیا خواهد آمد که بهترین فرد روى زمین باشد. پس از این پیام، حمیده به فرزندش امام کاظم (ع) فرمود: پسرم! نـجـمـه بانویى است که من هرگز بهتر از او را ندیده ام، زیرا در زیرکى و محاسن اخلاق، مانندى ندارد. من او را به تو مى بخشم، تو نیز در حق او نیکى کن. ثـمـره ازدواج امـام مـوسـى بـن جعفر (ع) و نجمه، نورى شد که در شکم مادر به تسبیح و تهلیل مـشـغـول بـود و مـادر از آن، احـسـاس سنگینى نمى کرد وچون به دنیا آمد، دست ها را بر زمین گذاشت، سر را به سوى آسمان بلند کرد و لب هاى مبارکش را به حرکت درآورد: گویا با خدایش راز و نیاز مى کرد. پس از تولد امام هشتم (ع)، این بانوى مکرمه با تربیت گوهرى تابناک، ارزشى فراتر یافت.

فرزندان امام:

بنا به گفته شیخ مفید در ارشاد امام موسی کاظم (ع) سی و هفت فرزند پسر و دختر داشت که هیجده تن از آنها پسر بودند و علی بن موسی الرضا (ع) امام هشتم افضل ایشان بود. از جمله فرزندان مشهور آن حضرت احمد بن موسی و محمد بن موسی و ابراهیم بن موسی بودند. یکی از دختران آن حضرت فاطمه معروف معصومه سلام الله علیها است که قبرش در قم مزار شیعیان جهان است. عدد اولاد آن حضرت را کمتر و بیشتر نیز گفته اند.

تأثیر علمی آن بزرگوار:

امام هفتم (ع) با جمع روایات و احادیث و احکام و احیای سنن پدر گرامی و تعلیم و ارشاد شیعیان، اسلام راستین را که با تعالیم و مجاهدات پدرش جعفر بن محمد (ع) نظم و استحکام یافته بود حفظ و تقویت کرد و علی رغم موانع بسیار در راه انجام وظایف الهی تا آنجا پایداری کرد که جان خود را فدا ساخت.

سخنان برگزیده

۩ امام رضاعلیه السلام: زیارَةُ قَبرِ أبی مِثلُ زِیارَةِ قَبِر الحُسَینِ؛

زیارت قبر پدرم، موسى بن جعفر علیه السلام، مانند زیارت قبر حسین ‏علیه السلام است.
۩ روایت شده است: أنّهُ (الکاظِم َ‏علیه السلام) کانَ یَبِکی مِن خَشیَةِ اللَّهِ حَتّى‏ تَخضَلَّ لِحیَتُهُ بِالدُّمُوعِ؛
امام کاظم همواره از بیم خدا مى ‏گریست، چندان که محاسنش از اشک تر مى ‏شد.

۩ امام کاظم ‏علیه السلام: ثَلاثٌ مُوبِقاتٌ: نَکثُ الصَّفَقَةِ و تَرکُ السُّنَّةِ و فِراقُ الجَماعَةِ؛

سه چیز تباهى مى ‏آورد: پیمان شکنى، رها کردن سنّت و جدا شدن از جماعت.

۩ امام کاظم ‏علیه السلام: عَونُکَ لِلضَّعیفِ أفضَلُ الصَّدَقَةِ؛

کمک کردن تو به ناتوان، بهترین صدقه است.

۩ امام کاظم‏ علیه السلام: لَو کانَ فِیکُم عِدَّةُ أهلِ بَدرٍ لَقامَ قائمُنا؛

اگر به تعداد اهل بدر (مؤمن کامل) در میان شما بود، قائم ما قیام مى‏ کرد.

۩ امام کاظم‏ علیه السلام: لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسِب نَفسَهُ فی کُلِّ یَومٍ؛

کسى که هر روز خود را ارزیابى نکند، از ما نیست.

۩ امام کاظم ‏علیه السلام: ما مِن شَى‏ءٍ تَراهُ عَیناکَ إلّا و فیهِ مَوعِظَةٌ؛

در هر چیزى که چشمانت مى ‏بیند، موعظه ‏اى است.

۩ امام کاظم ‏علیه السلام: مَن کَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ کَف َّ اللَّهُ عَنهُ عَذابَ یَومِ القِیامَة؛

هر کس خشم خود را از مردم باز دارد، خداوند عذاب خود را در روز قیامت از او باز مى ‏دارد.

۩ امام کاظم ‏علیه السلام: إذا کانَ ثَلاثَةٌ فی بَیتٍ فَلا یَتَناجى‏ إثنانِ دونَ صاحِبِهِما فَإنَّ ذلِکَ مِمّایَغُمُّهُ؛

هرگاه سه نفر در خانه ‏اى بودند، دو نفرشان با هم نجوا نکنند؛ زیرا نجوا کردن، نفر سوم را ناراحت مى ‏کند.

۩ امام کاظم‏ علیه السلام: إیّاکَ أن تَمنَعَ فی طاعَةِ اللَّهِ فَتُنفِقُ مِثلَیهِ فی مَعصِیَةِ اللَّهِ؛

مبادا از خرج کردن در راه طاعت خدا خوددارى کنى، و آن‏گاه دو برابرش را در معصیت خدا خرج کنى.

۩ امام کاظم ‏علیه السلام: لاتُذهِبِ الحِشمَةَ بَینَکَ و بَینَ أخیکَ وَأبْقِ مِنها فَإنَّ ذَهابَها ذَهابُ الحَیاءِ؛

مبادا حریم میان خود و برادرت را (یکسره) از میان ببرى؛ چیزى از آن باقى بگذار؛ زیرا از میان رفتن آن، از میان رفتن شرم و حیا است.

۩ امام کاظم ‏علیه السلام: أبلِغ خَیراً و قُل خَیراً ولا تَکُن أمُّعَةً؛
خیر برسان و سخن نیک بگو و سست رأى و فرمان‏برِ هر کس مباش.
۩ امام کاظم ‏علیه السلام: المُصیبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ و لِلجازِعِ اثنَتانِ؛
مصیبت براى شکیبا یکى است و براى ناشکیبا دو تا.
۩ امام کاظم‏ علیه السلام: الصَّبرُ عَلَى العافِیَةِ أعظَمُ مِنَ الصَّبرِ عَلَى البَلاءِ؛
شکیبایى در عافیت بزرگ‏تر است از شکیبایى در بلا.



کلمات کلیدی :
  نوشته شده در  یکشنبه 85 اسفند 6ساعت  5:54 عصر  توسط سید احمد ایمانی                نظرات دیگران()
آدرس مستقیم این نوشته

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت ها
خیبری ساکته،دود نداره سوز داره
برای دل تنگی خودم
جلوه ای از عبادت امام رضا علیه السلام
کلنا عباسک یا زینب...!
اسلام علیک یا ابوتراب
برای مرغ سحر رسانه ملی، فرزاد جمشیدی
حماسه حضور
جانستان بلوچستان (قسمت نهم)
برگرد(خیبر)
کاش نماز عیدفطر را به امامت مولای غریبمان اقتدا کنیم؟
من و شلوارم...
جانستان بلوچستان (قسمت هشتم)
روح جهاد و اخلاص مرزی نمیشناسد.
جانستان بلوچستان (قسمت هفتم)
عاشق شدیم و عاشق حیران ما شدند
[همه عناوین(201)][عناوین آرشیوشده]