بسم رب الشهدا
طلائیه !.... ( 1)
طلائیه آرامشی غریب . سرزمینی نیمه سوخته
خاکریزهای ملکوتی و هنوز پا بر جاکه به آسمان اشارتی مدام دارند .
و چون دستانی خواهنده « حاج همت » را طلب می کنند .
سرزمینی که بوی کربلا و تشنگی را می دهد . بوی قتلگاه ، کوچه های مدینه ، بوی دامان زهرا (س) بوی نفس های زهرا و علی ، اشک چشمان زینب ، بوی گل یاس را
می دهد .
طلائیه ! .... آرامشی غریب . سرزمینی نیمه سوخته که بوی خدا می دهد . بوی قرآن و بهشت می دهد بوی خون می دهد . بوی ........ و دیگر هیچ ! آه .....
آن شب شبی که پکیر یاران بر آب رفت
مجنون ترین جزیره دنیا به خواب رفت
یا علی مددی !