بسم رب الشهدا
همسر راوی فتح :
وقتی با بچه های بسیج بود ، نیرو می گرفت . ولی وقتی مجبور بود به اتفاق های روز مره و حشر وزوائدی که وقت آدم را می گیرد تن بدهد آن وقت بود که گرفته و غمگین
می شد ... کلمه « روز مرگی » را زیاد به کار می برد و چقدر پرهیز می کرد که گرفتار این روزمرگی نشود .
سید مرتضی :
شقایق وحشی آزاده است و تعلقی ندارد. در دشتهای دور، لابهلای سنگها میروید و به آب باران قناعت دارد تا همواره تشنه باشد و بسوزد. داغدار است و گلبرگهای سرخش را نیز گویا به خون آغشتهاند. شهید نیز آزاده است و فارغ، قانع، تشنه، سوخته دل و داغدار و غلطیده در خون اما میان این دو چه نسبتی است؟