سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   [ و در پى جنازه‏اى مى‏رفت ، شنید مردى مى‏خندد فرمود : ] گویا مرگ را در دنیا بر جز ما نوشته‏اند ، و گویا حق را در آن بر عهده جز ما هشته‏اند ، و گویى آنچه از مردگان مى‏بینیم مسافرانند که به زودى نزد ما باز مى‏آیند ، و آنان را در گورهاشان جاى مى‏دهیم و میراثشان را مى‏خوریم ، پندارى ما از پس آنان جاودان به سر مى‏بریم . سپس پند هر پند و پند دهنده را فراموش مى‏کنیم و نشانه قهر بلا و آفت مى‏شویم . [نهج البلاغه]
 

بعد از هزار و سیصد و چهل و چند سال، هیچ از خود پرسیده ای که چرا اینان خود را « راهیان کربلا » نامیده اند، با این همه شیدایی و اشتیاق که هنوز قافلة سال شصت و یکم هجری قمری به بیابان کربلا نرسیده است.

مگر آنان سر مبارک امام عشق را بر فراز نیزه ندیده اند؟

مگر شفق را ندیده اند که چه سان در خون نشسته است؟

مگر بوی خون را نشنیده اند؟... و بر علم هایشان نوشته اند: کُلُّ‌ اَرْضٍ کَربَلا و کُلُّ‌ یومٍ عاشورا!

مگر کربلا از سیطرة زمان و مکان خارج است که همه جا کربلا باشد و همة روزها عاشورا؟

مرا ببین که در پییشگاه ولایت سخن از زمان و مکان می گویم! زمان و مکان نسبت است و برای آن که از جوار مطلق، از بلندای اعراف بر عالم وجود می نگرد، اینجا در پیشگاه ولایت، شخن از زمان و مکان گفتن نشانِ بی خردی است.

کربلا قلب زمین است و عاشورا قلب زمان. یعنی اصلاً کربلا مطلق زمین است و عاشورا مطلق زمان، و راه های آسمان از اینجا آغاز می شود؛ از اینجا دروازه ای به عالم مطلق گشوده اند.

می پرسی که از متناهی چگونه می توان راهی به سوی نامتناهی جُست؟ این سرّ الاسرار خلقت است و گویی تقدیر اینچنین رفته است که اسرار، اگر چه به بهای سر باختن حسین علیه السلام، فاش شود.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ادامه مطلب...


کلمات کلیدی : مقالات، شهیدآوینی
  نوشته شده در  سه شنبه 88 فروردین 18ساعت  3:50 عصر  توسط عشاق                نظرات دیگران()
آدرس مستقیم این نوشته


لیست کل یادداشت ها
خیبری ساکته،دود نداره سوز داره
برای دل تنگی خودم
جلوه ای از عبادت امام رضا علیه السلام
کلنا عباسک یا زینب...!
اسلام علیک یا ابوتراب
برای مرغ سحر رسانه ملی، فرزاد جمشیدی
حماسه حضور
جانستان بلوچستان (قسمت نهم)
برگرد(خیبر)
کاش نماز عیدفطر را به امامت مولای غریبمان اقتدا کنیم؟
من و شلوارم...
جانستان بلوچستان (قسمت هشتم)
روح جهاد و اخلاص مرزی نمیشناسد.
جانستان بلوچستان (قسمت هفتم)
عاشق شدیم و عاشق حیران ما شدند
[همه عناوین(201)][عناوین آرشیوشده]