سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   همنشین بى خرد مباش که او کار خود را براى تو آراید و دوست دارد تو را چون خود نماید . [نهج البلاغه]
 

بسم الله

پنج شنبه26/12/89
زودتر از بقیه به ترمینال دوم فرودگاه مهر آباد رسیدم، از شروع سفر هویداست که اردوی متفاوتی رو در پیش داریم ؛ از پارادوکس سفر هوایی!! و اردوی جهادی!!
کم کم دارم به بقیه حق میدم؛ نگران میشوم از همه ی ندانسته هام از گروه ومنطقه!!
 شناختن چهره های جهادگران بین مسافرهای دیگه ی توی فرودگاه که البته ظاهرشون سخت دلمو به درد آوورده؛ کار چندان سختی نیست!!
ظاهر محجبه و غیر متعارف هفت خانوم گوشه سالن انتظار!!
فاصله انتظار برای تیک آف شدن هواپیما فرصت خوبیه برای آشنا شدن ما با هم؛ یک گروه هشت نفره با وجود دو مجاهد پشت جبهه ها در کردستان در کمیته بهداشتی و آموزشی، یک معلم دلسوز وبازنشسته از تهران برای کمیته فرهنگی، مسئول گروه از اراک، باسابقه ترین عضو گروه منتظران خورشید از مشهد بعنوان مسئول واحد هنری، واحد معارف و تبلیغات با وجود همسفر اصفهانیمون والبته دو شیرزن!! از کاشان!! در واحد آموزش کودکان و نوجوانان
غریبگی؛واژه ی غریبیه بین دلهای آشنای مجاهدان!
با اینکه چند دقیقه ای بیشتر از آشناییمون نمیگذره اما  شاید چیزی از غیب پیوند میدهد این قلبها رو با هم و بعدها میفهمم مسئولین گروه چله نشین شده بودند برای این پیوند!!
تا پرواز، خادم گروه خواهران به معرفی گروه جهادی منتظران خورشید، سابقه فعالیت ها، مناطق جهادی و تبیین اهداف گروه می پردازه:
«گروه جهادی منتظران خورشید سال دومیه که روستای زبرینگ را برای خدمت انتخاب کردندو البته جسارت علوی بخرج دادند؛ چون گویا اولین گروه جهادی هستند که به استان سیستان و بلوچستان قدم گذاشتند و بنای کارِ ماندگار تا رفع محرومیت کامل رو دارند.
برای اولین بار با طراحی یک سند چشم انداز چهار ساله جهت عمران و آبادانی منطقه، خیلی هدفمند اهداف، سیاستها و برنامه هاشون رو با  برآورد زمان اجرایی ومالی روی کاغذ آوردند تا هم قابل الگو برداری باشه وهم شروعی باشه برای یک کار مستمر با قابلیت ارزیابی مداوم!
فعالیت هاشون را بصورت تخصصی در شش کارگروه فرهنگی،ورزشی،عمرانی،بهداشتی،اقتصادی،آموزشی بصورت منظم و مستمر پیگیری می کنند.»
بنظرم رسید برجسته ترین ویژگی گروه در مقایسه با اردوهای دیگر؛ تلاش برای پرهیز از نیمه رها کردن پروژه های عمرانی و فرهنگی!
ده روز حضور در یک روستا شاید تنها بتونه نمایی از  اخلاص و خودسازی و خلوص یک جوون را نشون بده اما مجاهدت واقعی میمونه برای 355 روز باقی مونده ی سال در پیگیری مطالبات مردم والبته نیاز های منطقه!
*****
شیطنت می‌کنم و ساعتای انتظارِ توی فرودگاه به همون آدمای نگران دور و نزدیک! پیام می‌فرستم:
«اگر ازسقوط هواپیمای توپولف، آبکش شدن توسط بازمانده های گروهک ریگی، امواج سونامی پیش بینی شده ی در چابهار، قتل عام توسط وهابی های منطقه، سقوط ته دره ی جاده های کوهستانی، طعمه ی گاندوهای دوست داشتنی سیستان(تمساح های پوزه کوتاه) نشدم،  شجاعت!! یک کاشانی!! را در تاریخ ماندگار کنید....
حلالم کنید!!»
*****
تمام طول مسیر پروازه دو ساعته، خودم را با ابرها سرگرم کردم تا هم هیجان لرزش‌های این پرنده‌ی آهنی در چهره ام نمایان نباشه و هم انتظار رسیدن خستم نکنه!
بمحض پیاده شدن از هواپیما، هُرم گرم روزهای پایانی خرداد هممون رو غافلگیر کرد، چند دقیقه ای در فرودگاه مشغول کم کردن لباس های زمستانی روزهای بارانی اسفند ماه بودیم....
ادامه دارد ...



کلمات کلیدی :
  نوشته شده در  سه شنبه 91 اردیبهشت 5ساعت  5:50 عصر  توسط عشاق                نظرات دیگران()
آدرس مستقیم این نوشته


لیست کل یادداشت ها
خیبری ساکته،دود نداره سوز داره
برای دل تنگی خودم
جلوه ای از عبادت امام رضا علیه السلام
کلنا عباسک یا زینب...!
اسلام علیک یا ابوتراب
برای مرغ سحر رسانه ملی، فرزاد جمشیدی
حماسه حضور
جانستان بلوچستان (قسمت نهم)
برگرد(خیبر)
کاش نماز عیدفطر را به امامت مولای غریبمان اقتدا کنیم؟
من و شلوارم...
جانستان بلوچستان (قسمت هشتم)
روح جهاد و اخلاص مرزی نمیشناسد.
جانستان بلوچستان (قسمت هفتم)
عاشق شدیم و عاشق حیران ما شدند
[همه عناوین(201)][عناوین آرشیوشده]