سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   [ و فرمود : ] بنده را نسزد که به دو خصلت اطمینان کند : تندرستى و توانگرى . چه آنگاه که او را تندرست بینى ناگهان بیمار گردد و آنگاه که توانگرش بینى ناگهان درویش شود . [نهج البلاغه]
 

بسم الله الرحمن الرحیم

شب، شب ولادت سومین اختر تابناک آسمان ولایت بود.

یادش بخیر! چنین شبی که در بین الحرمین، روبروی حرم سلطان آدب گفتم که اگر جان سالم بدر برم دیگر پای برین سرزمین نمی گذارم. بیش از شش سال می گذرد و بیاد آن شب و عشق آن حرم در حرم ولی نعمتمان امین الله را زیر لب زمزمه می کنم چه شبی است امشب حالی است عجیب؛ همه جا نور است و نور نسیمی خنک که گویی از بهشت می وزد صورت و سیرت را نوازش می دهد، تو گویی این جا بهشت است!

آرام در حال گام برداشتن به طرف صحن اسمال طلا ( جمهوری ) بودم با صدای همهمه قدم هایم را تند تر کردم وقتی وارد صحن شدم دیدم همه به طرفی می دوند نفهمیدم چه شد ولی صدای نقارخانه بود که در گوش جانم حکایت از لطف آقا و شفای بیماری می کرد در همان لحظات بود که دیدم شخصی فریاد می زند دارم می بینم من می بینم و دوباره سیل جمعیت به طرف او دویدند هرکس سعی می کرد با دست زدن به آن بیمار تبرک بجوید و بازهم صدای نقاره؛ مبهوت مانده بودم می دانستم که این تنها قطره ای از دریای کرامت مولا ست. همه در صحن ضجه وناله می زدند و هر کس حاجتی می طلبید من هم گوشه ای را پیدا کردم و رو به گنبد مینایش نشستم نمی دانستم چه بخواهم . بخود که نگاه می کردم هیچ نداشتم برای گفتن و عرضه کردن به مولا ولی سرم را که بالا می آورم به هر طرف که می نگریستم ذکری از مولا بود یا رئوف و یا عطوف او مهربان است مهربانتر از هر شفیق و رفیقی با شنیدن این نامها انگار مولا دو دستش را گشوده بود برای در آغوش گرفتن زائرانش مگر نه اینکه زیارت یعنی زیاد شدن محبت.

حدیثی از امام صادق ( علیه السللام ) به ذهنم رسید که می فرمایند :

 « هر کس ما را پس از مرگمان زیارت کند گویا در حال حیات زیارتمان کرده است.»

 نگاه کردن به گنبد مینایش آرامشی به من می داد که تا به حال آن را حس نکرده بودم.

آه که کاش کمی معرفت داشتیم مولا جان می دانیم که ما هیچ نداریم از معرفت به شما ولی این را هم می دانیم که

هر که را خواهی تو نو کر می کنی

بر صفات خویش مظهر می کنی

رزقی از لا یحتسب بهر دلش

تا نفس آید مقدرّ می کنی

با نگاهت شرح صدرش می دهی

حمل قرآن را میسّر می کنی

این لیاقت کو، کنارت زیستن

این عطا را بر کبوتر می کنی

مولا جان، با اینکه هیچ نداریم اما خودت خوب می دانی که عشق را با نام شما آموختیم و آرامش را با قدم زدن در حریمت . معنای مهربانی را وقتی حس کردم که با نگاه کردن به گنبدت ذکر یا عطوف خواندم. هرچه داریم از شما داریم ای ولی نعمت ما.

خداوندا به حق شادی دل باب الحوائج و نجمه خاتون در این شب ذره ای از نور شمس الشموس را بر دل ما به تابان تا مولا شفیع ما باشد در دو جهان ان شا الله.

گل کرده اشکم امشب، عید ولا رسیده

خورشید نجم خاتون در آسمان دمیده

بر درد دل طبیبی، بر ناله ام مجیبی

ای آشنای دلها، داد از غم غریبی

ای جنت و بهشتم، عشق تو سرنوشتم

در راه عشق رویت، از جان دل گذشتم

در مان درد مایی، تو جلوه خدایی

شب ولادت تو، من آمدم گدایی

عاشقم، عاشق روی رضا ( علیه السلام )

زائرم، زائر کوی رضا ( علیه السلام (



کلمات کلیدی :
  نوشته شده در  پنج شنبه 86 آذر 1ساعت  9:20 صبح  توسط عشاق                نظرات دیگران()
آدرس مستقیم این نوشته

انا لله و انا الیه راجعون

حرفهای ما هنوز ناتمام . . .

تا نگاه می کنی:

                وقت رفتن بود

باز هم همان حکایت همیشگی!

پیش از آن که با خبر شوی

لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود

آی . . .

ای دریغ و حسرت همیشگی!

ناگهان

        چقدر زود

                دیر می شود!


او هم از بین ما رفت و قدرش را ندانستیم




شاد روان دکتر قیصر امین ‏پور متولد دوم اردیبهشت 1338 دزفول بود .وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در گتوند و دزفول به پایان برد سپس به تهران آمد و دکترای خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران در سال 1376اخذ کرد. وی فعالیت هنری خود را از حوزه اندیشه و هنر اسلامی در سال 1358 آغاز کرد .

در سال 1367 سردبیر مجله سروش نوجوان شدو از همین سال در دانشگاه الزهرا و دانشگاه تهران به تدریس اشتغال داشت.



در سال 1382 نیز به عنوان عضو فرهنگستان ادب و زبان فارسی انتخاب شد.
اولین مجموعه شعرش را با عنوان "تنفس صبح" که بخش عمده آن غزل بود و حدود بیست قطعه شعر آزاد؛ از سوى انتشارات حوزه هنرى در سال 63 منتشر کرد و در همین سال دومین مجموعه شعرش "در کوچه آفتاب" را در قطع پالتویى توسط انتشارات حوزه هنرى وابسته به سازمان تبلیغات اسلامى به بازار فرستاد.

در سال 1365 "منظومه ظهر روز دهم" توسط انتشارات برگ وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى به بازار مى‏آید که شاعر در این منظومه 28 صفحه‏اى ظهر عاشورا، غوغاى کربلا و تنهایى عشق را به عنوان جوهره سروده بلندش در نظر مى‏گیرد. سال 69 برگزیده دو دفتر تنفس صبح و در کوچه آفتاب با عنوان »گزیده دو دفتر شعر« از سوى انتشارات سروش از وى منتشر مى‏شود. »
"آینه ‏هاى ناگهان" تحول کیفى و کمى امین‏پور را بازتاب مى‏دهد؛ در این مرحله امین‏پور به درک روشن‏ترى از شعر و ادبیات مى‏رسد. اشعار این دفتر نشان از تفکر و اندیشه‏اى مى‏دهد که در ساختارى نو عرضه مى‏شود. آینه ‏هاى ناگهان، امین‏پور را به عنوان شاعرى تأثیرگذار در طیف هنرمندان پیشرو انقلاب تثبیت مى‏کند و از آن سو نیز موجودیت شاعرى از نسل جدید به رسمیت شناخته مى‏شود.

در اواسط دهه هفتاد دومین دفتر از اشعار امین‏پور با عنوان "آینه ‏هاى ناگهان 2"منتشر مى‏شود که حاوى اشعارى است که بعدها در کتاب‏هاى درسى به عنوان نمونه ‏هایى از شعرهاى موفق نسل انقلاب مى‏آید.

در همین دوران است که برخى از اشعار وى همراه با موسیقى تبدیل به ترانه ‏هایى مى‏شود که زمزمه لب‏هاى پیر و جوان مى‏گردد. پس از تثبیت و اشتهار، ناشران معتبر بخش خصوصى علاقه خود را به چاپ اشعار امین‏پور نشان مى‏دهند و در اولین گام، انتشارات مروارید گزینه اشعار او را در کنار گزینه اشعار شاملو، فروغ، نیما و... به دست چاپ مى‏سپارد که در سال 78 به بازار مى‏آید. "گل‏ها همه آفتابگردانند" جدیدترین کتاب امین‏پور نیز در سال 81 از سوى انتشارات مروارید منتشر شد که به چاپ‏هاى متعدد رسید و با استقبال خوبى روبه‏رو شد.

شاد روان دکتر قیصر امین ‏پور در سال 1382 علی رغم تمایلش از سردبیری سروش نوجوان استعفا داد ، وی ضمن عضویت در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسى؛ در دانشگاه تهران و الزهرا تدریس می کردند وبه کارهاى پژوهشى مشغول بودند روحشان شاد و یادشان سبز تر از همیشه باد.



و او آخرین دم صبحگاهیش را در هشتمین روز دومین ماه خزان پائیزی فرو برد .
 


خلاصه خوبیها برای امام خمینی، از کتاب تنفس صبح آن مرحوم

لبخند تو خلاصه خوبیهاست ----- لختی بخند خنده گل زیباست

پیشانیت تنفس یک صبح است ----- صبحی که انتهای شب یلداست

در چشمت از حضور کبوترها----- هر لحظه مثل صحن حرم غوغاست

رنگین کمان عشق اهورایی----- از پشت شیشه دل تو پیداست

فریاد تو تلاطم یک طوفان----- آرامشت تلاوت یک دریاست

با ما بدون فاصله صحبت کن----- ای آن که ارتفاع تو دور از ماست



کلمات کلیدی :
  نوشته شده در  سه شنبه 86 آبان 8ساعت  9:20 عصر  توسط عشاق                نظرات دیگران()
آدرس مستقیم این نوشته

شاید برخی از تخلفات گاهی به نفع دولت ، نظام و دستگاه مربوطه صورت گرفته باشد

این جملات را بادقت بخوانید:
آیا تخلفی در فلان اقدام صورت گرفته است ؟ و توجه نمی کنیم شاید برخی از تخلفات گاهی به نفع دولت ، نظام و دستگاه مربوطه صورت گرفته باشد. در این مورد ، این مساله را هم باید مورد نظر قرار دهیم و حکم فرد را با عنایت به این مساله صادر کنیم و اینگونه پرونده ها را از آنچه ضرر و زیان در پی دارد جدا کنیم...... نباید مفسده ای در قرار دادها باشد، اما توجه داشته باشیم که به گونه ای هم رفتار نکنیم که هر قراردادی متوقف شود .......
نباید طوری برخورد کنیم که بی انگیزگی در مدیران ایجاد شود، مثلا مدیر لایقی که باید خدمت کرده اگر جائی تخلفی هم مرتکب شده - که حیف بوده ، نه میل - این مدیر با سابقه و زحمت ، خود منع ثروتی به شمار می رود،‌پس نباید او را حذف و یا بی انگیزه کنیم..برخی ....
برخی برخوردها با مدیران، منشاء ضربه های سنگین به نظام شده خصوصا در تبلیغات که حرمت اشخاص ، مطرح است. اگر ما مکررا مدیر و وزیر عوض کنیم ،‌چیزی عوض نخواهد شد، بلکه باید همت همین مدیر فعلی را زیاد کنیم، اگر این کارها انجام نشود و ما تنها وظیفه خود بدانیم که فلان مدیر را توبیخ کنیم و تخلفش را بگیریم و بعد هم افتخار کنیم که کار نظارتی انجام می دهیم،‌به مقاصد خود نمیرسیم... فقط فرصت از دست می دهیم..... راهمان بیراهه است.....
در نگاه اول ،‌هیچ کس باور نمیکند که این سخنان استد مسائل اقتصادی ،‌سرمایه گذاری و نوع برخورد با مفسدین اقتصادی را مرور کنیم، و اگر سری به تیتر اول روزنامه های دوم خردادی 25 مرداد بزنیم و اگر اخبار و تحلیل های رسانه های بیگانه در همان روز و روزهای بعد را مرور کنیم ،‌با کمال تاسف باور خواهیم کرد که اینها سخنانی است که آیت الله شاهرودی بیان داشته است.
این سخنان ظارا منطقی ، وقتی از زبان فردی بیان شود که وظیفه ی برخورد با متعدیان به حقوق مردم و مدیران متخلف را برعهده دارد، ثمری جز منفعل ساختن دستگاه های تحت امر قوه قضائیه در نظارت بر مدیران و برخورد با تخلفات آنها و همچنین جری شدن متخلفان ،‌نخواهد داشت.

آیا بیان سخنانی که بخش هایی از آن بابدیهیات احکام اسلامی و نظام علوی (ع) مغایر است،‌و همچنین سخنانی که در ایام تعویض دو وزیر از کابینه ،‌بوی مخالفت و اعتراض و انتقاد به دولت را داشت، به مصلحت است؟

آیا با معیاری که حضرت امام رضوان الله تعالی علیه برای همگان ترسیم نمودند ،‌کف زدن رسانه های غربی و ذوق زدگی اصلاح طلبان از بیان این اظهارات ،‌نباید گوینده را به فکر وادارد که چرا اینگونه از سخنان ایشان استفاده میشود؟
رئیس محترم قوه قضائیه با تمام جایگاه والای خود باید این مسئله را مد نظر قرار دهند که امروزه سیاست رهبر معظم انقلاب ،‌حمایت از دولت و صراحت معظم له، قطع دست مفسدین اقتصادی و عدم بهانه تراشی در این مسیر است.
و اکنون این سوال مطرح است که قوه قضائیه ،‌امروز با وجود برخورداری از خیل عظیم قضات دلسوز و متدین و انقلابی ،‌چقدر به اهداف قضائی خود نزدیک شده است؟
آیا اظهار نظرهای اقتصادی فراوان و مکرر در مقاطع مختلف ،‌جزو حیطه ی وظایف رئیس قوه قضائیه است؟
آیا این قوه با انبوهی از کارهای بر زمین مانده و نارضایتی مراجعان خود و عدم تحقق کامل عدالت قضائی و نیز آزادی عمل برخی متخلفان اقتصادی و فرهنگی و ... روبرو نیست که امروزه فارغ از وظایف خود ، امور دیگری را در حوزه اختیار عمل قوای دیگر ،‌بیان نموده و مدیران نظارتی و قضائی خود را نیز بی انگیزه می نماید؟
به لحاظ علاقه ای که به شخص آقای شاهرودی داریم ، به ایشان یادآور میشویم که بسیاری از جریان های اصلاح طلب و مخالف دولت ،‌با اظهارات چند ماه اخیر شما ،‌امیدوار شده اند که از نام و جایگاه تان در اردوگاه خود استفاده نموده و اهدافشان را پیاده کنند.
مطمئن هستیم که شخص جنابعالی ،‌اجازه ی چنین سوء استفاده ای را به آنها نخواهید داد و با عنایت به دغدغه ها و فرمایشات صریح ولی امر خویش ،‌قاطعانه در برخورد با مفسدین و متجاوزان و حمایت از دولتی که شعار عدالت را سرلوحه ی خود قرار داده است، خواهید کوشید.

نوشته شده توسط کاکتوس



کلمات کلیدی :
  نوشته شده در  دوشنبه 86 آبان 7ساعت  7:40 عصر  توسط عشاق                نظرات دیگران()
آدرس مستقیم این نوشته

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت ها
خیبری ساکته،دود نداره سوز داره
برای دل تنگی خودم
جلوه ای از عبادت امام رضا علیه السلام
کلنا عباسک یا زینب...!
اسلام علیک یا ابوتراب
برای مرغ سحر رسانه ملی، فرزاد جمشیدی
حماسه حضور
جانستان بلوچستان (قسمت نهم)
برگرد(خیبر)
کاش نماز عیدفطر را به امامت مولای غریبمان اقتدا کنیم؟
من و شلوارم...
جانستان بلوچستان (قسمت هشتم)
روح جهاد و اخلاص مرزی نمیشناسد.
جانستان بلوچستان (قسمت هفتم)
عاشق شدیم و عاشق حیران ما شدند
[همه عناوین(201)][عناوین آرشیوشده]